آوای مرز : روز جهانی آب امسال به «آب های زیرزمینی» اختصاص یافته؛ گنج پنهانی که در کشور ایران به دلیل سیاست ها و مدیریت های اشتباه و برداشت های بی رویه، روبه نابودی می رود.
از سال ۱۹۹۲ روز ۲۲ مارس برابر با دوم فروردین از طرف سازمان ملل به عنوان روز جهانی آب شناخته شد. برای این روز از سال ۱۹۹۴ به بعد عناوین ویژه ای در نظر گرفته شده و هر سال به دغدغه های آب و تغییر اقلیم و بحران آب پرداخته می شود.
این عناوین شامل «آب و دغدغه های همگانی، آب و زنان، آب و شهرهای تشنه، آب جهان آیا کافی است؟!، آب زیرزمینی؛ گنجینه پنهان، همه در پایین دست رودخانه ها زندگی می کنند، آب برای قرن ۲۱، آب برای سلامت، آب برای توسعه، آب برای آینده، آب و بلایا، آب برای زندگی، آب و فرهنگ، سازگاری با کم آب، آب و سلامت، آب های مشترک؛ فرصت های مشترک، آب پاک برای جهان سالم، آب برای شهرها؛ پاسخ به چالش شهرنشینی، آب و امنیت غذایی، آب در هر مکان برای همگان با همکاریهای بین المللی، آب و انرژی، آب و توسعه پایدار، آب و مشاغل، پساب؛ طلای خاکستری، طبیعت برای آب، آب برای همه، آب و تغییر اقلیم، ارزش آب و آب زیرزمینی؛ مرئی شدن نامرئی» بوده که هر کدام باتوجه به وضعیت جامعه جهانی و خطر خشکسالی در نظر گرفته شده اند. در واقع این یک زنجیره ارزشمند است که متصل به هم نشان می دهند که «آب» تا چه میزان اهمیت دارد و باید مراقبت از این منبع حیاتی بسیار مدنظر باشد.
با نگاهی به تمامی این عناوین می توان به وضعیت بحرانی «آب» پی برد و هرچه سال ها به جلوتر می روند این بحران هم شدیدتر می شود؛ این شدت تا جایی پیش رفته که امسال سازمان ملل نسبت به خطر افت «آب های زیرزمینی» حساس شده و عنوان روز جهانی آب در سال ۲۰۲۲ را «آبهای زیرزمینی؛ مرئی شدن نامرئی» بدین معنی که سفرههای آب زیرزمینی، بهعنوان یکی از مخازن ذخیره آب جهان، در حال از دست دادن ظرفیتهای خود و خشک شدن هستند و این میتواند عواقب جدی برای مردم جهان ایجاد کند، اختصاص داده است. باید دانست آب زیرزمینی شریان حیات هر سرزمینی است که چون دیده نمیشود؛ اهمیت حیاتی آن ها هم درک نمیشود!
اهمیت آبهای زیرزمینی
۱۲ سال پیش آب به عنوان یک حق بشری به رسمیت شناخته شد؛ چه برای شرب و چه برای بهداشت. وقتی آب جزو حقوق بشر محسوب می شود، ایجاد مانع در دسترسی به آب سالم و کوتاهی در تأمین عادلانه آب، نقض حقوق بشر به حساب می آید.
در سال جاری میلادی مأموریت دغدغه مندان حوزه آب؛ مرئی کردن آب زیرزمینی به عنوان منبعی نامرئی است.
در جوامع مختلف کمتر کسی از میزان تأثیر آب های زیرزمینی باخبر است. جالب آنکه بیشترین منبع آب شیرین در زیر پای ما انسان ها نهفته و گاهی بی آنکه بدانیم، این ذخیره مهم را به انحای مختلف نابود می کنیم. با تشدید آثار تغییرات اقلیمی، اهمیت و نقش آب های زیرزمینی در زندگی ما بیشتر می شود. بسیاری، منابع آب زیرزمینی را آخرین راه نجات انسان در روزگاری می دانند که جمعیت همچنان رو به گسترش است.
در این میان آبخوان را حساب پس انداز درازمدت آب هم نامیده اند. اگر سد که آبی واردش می شود و خارج را حساب جاری بدانیم، آبی را که در سفره آب زیرزمینی ذخیره می شود، نمی توان به این راحتی ها خرج کرد. فرق حساب پس انداز آب این است که به راحتی حساب جاری، یعنی دریاچه مخزن سد دیده نمی شود و کسی پر و خالی شدن آبخوان را مشاهده نمی کند، چرا که نامرئی است.
چاه عمیقی که در آن افتادیم
با پیشرفت بشر و فراهم شدن امکان حفر چاه های عمیق و برداشت آب از آبخوان ها به سریع ترین و راحت ترین روش ها و با کمک سوخت های فسیلی و برق، بخش بزرگی از منابع آب زیرزمینی برای تولید غذای بیشتر هزینه شده و در عمل از دست رفته است.
در کشور ایران بی توجهی به آب های زیرزمینی تبدیل به یک عادت شده؛ بیش از ۵۰ درصد آب کشور از زیرزمین تأمین می شود و باورش شاید سخت باشد اما ایرانیان قدیم به مدت چند هزاره پیشگام و پیشرو در استفاده بهینه از منابع آب زیرزمینی بودند و کسی چیزی به نام «دشت ممنوعه و دشت ممنوعه بحرانی» نشنیده بود و کسی نمی دانست نشست زمین و فروچاله و تَرَک های فرونشستی چیست.
حالا اما وضعیت به جایی رسیده که در کشور از ۶۰۹ دشت؛ ۵۰۰ دشت ممنوعه و یا ممنوعه بحرانی اند. اگر ممنوعه اند به این معناست که تعادل سفره آب زیرزمینی به هم خورده و میزان برداشت از میزان ذخیره و تغذیه سالانه در آبخوان بیشتر شده و اگر ممنوعه بحرانی اند یعنی تغییرات ایجاد شده در دشت به وضعیتی بازگشت پذیر رسیده؛ زمین نشست کرده و آهسته آهسته تَرَک ها و فروافتادگی ها و گاهی فروچاله ها نمایان می شوند.
نتیجه تحقیقات مطالعاتی که روی ۶۰۹ دشت کشور انجام شده نشان می دهد که ۴۰۹ دشت درگیر فرونشست هستند و ۴۰۰ دشت دیگر هم به این تعداد اضافه خواهند شد.
سیاست و مدیریت اشتباه
در سال ۷۹ دولت وقت به این نتیجه رسیده بود که اتکای بیش از حد روی منابع آب های زیرزمینی برای کاشت گندم می توانست اثر منفی برجای بگذارد و باید مراقب بود. اما عمر دولت به اجرایی کردن این مراقبت ها نرسید و بعد از آن به هم خوردن تعادل آبخوان های کشور چندان جدی گرفته نشد و دولت ها به جای سرمایه گذاری روی تغذیه آبخوان ها، بیشتر پول بخش آب را در سبد پروژه های سدسازی و طرح های انتقال آب بین حوضه ای گذاشتند.
در همان اوایل انقلاب براساس گزارشات منتشر شده بارها در مورد آثار تغییرات اقلیمی بر روی منابع آب و اهمیت تقویت سفره های آب زیرزمینی به جای تکیه روی ساخت سدها و تجمع آب در سطح زمین هشدار داده شده بود و حالا که بیش از ۳۳ سال از آن هشدارها می گذرد؛ تمامی مدیران در عمل تمام توان خود را برای نابودی آبخوان ها به کار بسته اند.
بسیاری از مدیران هنوز از روش های سازه ای مدیریت آب چنان دفاع می کنند که گویی تنها راه حل مشکل کم آبی در ایران، ساخت سدهای بیشتر و انتقال بین حوضه ای و شیرین کردن آب دریا و انتقالش به فلات ایران مرکزی است. اما هیچکدام از این مدیران به این مهم توجه نمی کنند که اگر تکیه عمده بخش های کشاورزی و صنعت و حتی مدیریت شهری و شرب کشور روی آب های زیرزمینی است، چرا باید روی ساخت سیستم های آب سطحی سرمایه گذاری کرد؟!
مدیریت آب در ایران به جای انجام کار حرفه ای در حال توجیه پروژه های سدسازی و انتقال آب بدون در نظر گرفتن آثار محیط زیستی این طرح ها هستند. بیشتر بودجه مدیریت آب وزارت نیرو در بخش سازه ای هزینه می شود که عمده توجهش به جمع آوری آب های سطحی است.
نکته دردناک اینجاست که بخش عمده پروژه های آب آثار منفی بر منابع آب زیرزمینی بر جای گذاشته و کسی پاسخگوی این خسارت ها نیست. اگر بخش عمده آبخوان یک دشت به وسیله رودخانه و سیلاب تغذیه می شود، ساخت سد بر روی رودخانه مانع جریان طبیعی رود شده و آب کمتری به آبخوان می رسد.
وقتی کشاورزان آب کمتری دارند، چاه های عمیق تری حفر می کنند و تداوم برداشت آب بدون توجه به میزان آب تغذیه شده باعث به هم خوردن تعادل آبخوان می شود.
حال سؤال بزرگ اینجاست: اگر بخش عمده آب باید صرف کشاورزی شود، آن هم در شرایطی که نوع آبیاری نامناسب است و با بهره وری کم و بخش قابل توجهی از مواد غذایی تولید شده در بخش کشاورزی دور ریخته می شود و به عبارتی قسمت بزرگی از آب به این ترتیب هدر می رود، علت اصرار زیاد برای تأمین آب بیشتر جهت بخش کشاورزی چیست؟
ضرورت تغذیه درست آبخوان
آب از طریق نفوذ تدریجی در خاک وارد آبرفت های زیر پای ما می شود. تغذیه آبخوان از طریق ورود آب باران، برف ذوب شده، نفوذ سیلاب و آب رودخانه به درون زمین به واسطه همین نفوذپذیری انجام می گیرد. وقتی سفره آب زیرزمینی متعادل باشد، یعنی تعادلی میان آب برداشتی و آبی که درون زمین ذخیره می شود وجود دارد. وقتی میزان برداشت آب از طریق چاه بیشتر از میزان تغذیه آبخوان باشد، سطح سفره آب زیرزمینی پایین می رود و تدریجاً فضای میان ذرات خاک و شن و ماسه و قلوه سنگ که تا آن زمان از آب اشباع شده بود، از هوا پر می شود.
هوا توان تحمل وزن طبقات بالایی را ندارد و تدریجاً شاهد فشرده شدن زمین آبرفتی خواهیم شد. این فشرده شدن یا متراکم شدن با کاهش ارتفاع یا نشست زمین همراه خواهد بود. فرونشست فرآیندی بازگشت پذیر نیست و اگر سعی کنیم آب را روانه فضاهای از دست رفته کنیم، اتفاقی نمی افتد. به این ترتیب، با نشست زمین های آبرفتی به خاطر اضافه برداشت آب، آبخوان تدریجاً می میرد و شاهد فرونشست دشت خواهیم بود.
آبی که بیش از پیش محو می شود
منابع آب زیرزمینی در کشور ما اگر نامرئی هم باشند، اما به واسطه سیاست های دولت در بخش کشاورزی ناپدید می شوند. براساس گزارش های وزارت نیرو، تا پایان سال ۹۷ بیش از ۱۳۵ میلیارد مترمکعب از منابع آب استراتژیک زیرزمینی کشور از بین رفته بود. باتوجه به گزارش هایی که نشان می داد اضافه برداشت از آبخونا ها به فراتر از سالی ۶ میلیارد مترمکعب رسیده، می توان حدس زد که کسری آبخوان های کشور از ۱۵۰ میلیارد مترمکعب هم فراتر رفته است.
سال گذشته بود که رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرد که اضافه برداشت از سفره های آب زیرزمینی ۶ یا ۷ میلیارد مترمکعب نیست بلکه ۲۰ میلیارد مترمکعب است و این رقم در گزارشات نمی آید. در واقع بسیاری اعتقاد دارند که کسری آبخوان های کشور اینک از ۲۰۰ میلیارد مترمکعب هم فراتر رفته و دولت نمی تواند رقم دقیقی را اعلام کند. اگر کل حجم ذخایر استراتژیک آب کشور ۵۰۰ میلیارد مترمکعب بوده باشد، با این حساب نزدیک به ۴۰ درصد این منبع را که قاعدتاً تجدید هم نمی شوند، از دست داده ایم.
اما کاهش حجمی منابع آب زیرزمینی با افت کیفیت این منابع هم مترادف است. در بسیاری از دشت های کشور، آب چاه ها شورتر شده و همین مسئله باعث نگرانی کشاورزان شده است.
خطر کاهش جمعیت با ناپدید شدن آب زیرزمینی
با افت سفره های آب زیرزمینی بسیاری از دشت ها و نبود آب برای آبیاری، زمین های کشاورزی یکی یکی به بیابان تبدیل شده اند و روستاییانی که به طور مستقیم و غیرمستقیم از کنار کشاورزی نان می خورند، چاره ای جز ترک خانه و کاشانه خود نیافته اند.
در میان سال های ۸۵ تا ۹۰ بیش از ۶۰ درصد جمعیت مهاجر از مناطق روستایی دلیل رفتن خود را کمبود آب ذکر کرده اند. براساس آمارهای غیررسمی، میزان مهاجرت در دهه ۹۰ افزایش چشم گیری داشته و بیشتر جمعیت حاشیه نشین ها را روستاییانی تشکیل می دهند که چاره ای جز مهاجرت نداشته اند. کاهش میزان موجودی و افت کیفیت آب های زیرزمینی یکی از بزرگترین عوامل مهاجرت بوده اما عامل اصلی سیاست های اشتباه دولت و فقدان مدیریت منابع و کشاورزی است.
شورای عالی آب با بی توجهی به آبخوان ها و وزارت جهاد کشاورزی با اطاعت بدون قید و شرط از یکسری خواسته های نادرست برای رسیدن به خودکفایی به هر قیمتی، زندگی و سرمایه های بسیاری از ایرانیان را بر باد داده اند. به عبارت دیگری خواسته های نادرست با سیاست های اشتباه در این سال ها باعث از بین رفتن آبخوان ها و نشست زمین شده است. اما آیا راه حلی برای محافظت آبخوان ها وجود داشت؟
راه حلی که توجه نمی شود
مدیریت آب پیچیده است و به عوامل و متغیرهای همزمان بسیاری وابسته است. با این حال می دانیم که مدیریت مصرف در محافظت از منابع آب زیرزمینی نقش مهمی دارد. از طرفی می دانیم که رشد و توسعه و نیاز بیشتر به انرژی با افزایش مصرف آب مترادف است. برخی از کشورهای در حال توسعه و یا توسعه یافته به دنبال راه هایی هستند که آب را چند بار مصرف کنند و به عبارت دیگر باز چرخانی آب را مدنظر دارند.
سال ها پیش «تونی آلن» واضع اصطلاح «آب مجازی» یا «میزان آب استفاه شده از ابتدا تا انتها برای تولید یک کالا»، معتقد بود یکی از راه های حفظ منابع آب در منطقه خاورمیانه داشتن نگاه استراتژیک به این منابع و وارد کردن محصولات کشاورزی به جای مصرف آب برای تولید آن هاست. به گفته این استاد فقید دانشگاه لندن، سران منطقه خاورمیانه باید متوجه اهمیت منابع آب منطقه باشند.
اما باز آیا می توان راهی یافت تا نه تنها افت آبخوان ها را جبران کرد بلکه بر ذخیره آبخوان ها افزود؟
راه حل ها و موانع
براساس مطالعات انجام شده در ۴۲ میلیون هکتار زمین آبرفتی کشور فضای خالی برای ذخیره ۵ هزار میلیارد مترمکعب یعنی چیزی بیشتر از ۸ درصد مساحت کشور، به خاطر فضای خالی میان ذرات آبرفت های درشت دانه، امکان پخش سیلاب تغذیه مصنوعی یا همان آبخوان داری وجود دارد.
آبخوان داری عملیاتی است که بر پهنه های آبرفتی که کمک می کند سیلاب درون آبرفت نفوذ کند و ذخیره شود. مهار و نفوذ سیلاب باعث می شود که هم میزان ذخایر آب زیرزمینی افزایش یابد، شوری آب کمتر شود و میزان قابل توجهی از ذرات ریز و درشت همراه سیلاب هم بر سطح زمین رسوب کنند. به این ترتیب در این فرآیند، لایه نازکی از خاک هم بر روی سطح زمین نهشته می شود.
براساس گفته برخی مقامات دولت پیشین، میزان آبی که می توان سالانه به منابع آب زیرزمینی کشور افزود بین ۳۰ تا ۴۵ میلیارد مترمکعب متغیر است. به عبارت دیگر با این ترتیب هم بخشی از آب مورد نیاز تأمین می شود و هم بخشی از کسری آبخوان ها برطرف خواهد شد اما بزرگترین مانع اجرای نجات آبخوان ها، هم مدیریت نامتوازن آب های زیرزمینی است و هم شرکت های مشاور و مهندسانی که نانشان در پروژه های سدسازی و انتقال آب بوده است.
اما راه های دیگر هم وجود دارد که باز با تغذیه مصنوعی انجام می شود مثلاً فاضلاب بازچرخانی شده و پاک را می توان دوباره درون آبخوان ذخیره کرد چه از طریق حوضچه های تغذیه و چه از طریق چاه های تغذیه ای.
به هر حال اگر پیشینیان می آموختیم و با استفاده از کرت هایی که سیلاب را جمع آوری می کردند امکان تغذیه آبخوان ها را فراهم می کردیم، وضعمان امروز بهتر از اینی بود که هست.
بخشی از مشکلات پیش آمده برای منابع آب زیرزمینی کشور به خاطر بی توجهی نهادهای اجرایی به ارزیابی های محیط زیستی مستقل است. اکثر پروژه هایی که در دهه های اخیر بودجه گرفته اند مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته و نسبت فایده به هزینه و ضررشان به شکلی حرفه ای و مستقل برررسی نشده است. در سال های اخیر، بررسی محیط زیستی بر عهده شرکت های مشاوری بوده که از اجرای پروژه ها نفع مادی می برده اند و توقف پروژه به معنای نگرفتن سهم مادی از اجرا شدن طرح ها بوده است.
امروزه می دانیم که نتیجه کشیدن تونل انتقال آب از دل سازندهای زمین شناسی به هم خوردن تعادل آبخوان های منطقه است. بی توجهی شرکت های مشاور، کارفرما و پیمانکاران سبب آشفتگی بسیاری در محدوده های میان حوضه ها شده و این مسئله می تواند با اجرایی شدن طرح های دیگر آسیب های بیشتری به منابع آب های زیرزمینی و کارستی (سیستم های حفره های انحلالی سازندهای رسوبی) برساند.
چه خواهد شد؟
اگر روش مدیریت منابع آب در ایران به ویژه ساز و کار مدیریت آب های زیرزمینی تغییر نکند و کسری آبخوان ها جبران نشود و روند فعلی کماکان ادامه یابد، بدون تردید نقاط مختلفی در ایران غیرقابل سکونت خواهند شد و میزان تنش اجتماعی در نواحی خشک تر افزایش خواهد یافت که نمی تواند به نفع ثبات کشور باشد.
تا زمانی که اکثر شهروندان از آگاهی لازم در مورد علل نابودی آبخوان ها و راه های نجات منابع آب برخوردار نشوند، نمی توان انتظار داشت که برای نجات آب های زیرزمینی ساختار موجود را پاسخ گو سازند و در فرآیند محافظت و تغذیه آبخوان ها مشارکت کنند. مشارکت زمانی عملی می شود که اکثر شهروندان اهمیت آب را دریابند و حقوق خود را در بخش آب مطلع باشند.
باتوجه به روند تخریبی موجود، زمان بسیار زیادی برای جبران کسری ها نمانده و ادامه سیاست خودکفایی به ناپدید شدن منابع زیرزمینی بیشتری خواهد انجامید.
* تهیه و تنظیم: زیبا امیدی فر
* برگرفته از چندین مقاله بین المللی در حوزه مدیریت آب های زیرزمینی ایران