آوای مرز / یوسف مشفق : منصور کبکانیان، عضو شورایعالی انقلابفرهنگی: « افراد قبول شده در کنکور و کسانی که رتبه زیر ۳ هزار را کسب کردهاند، ۲ درصد آنها دهک اول، دوم و سوم، یعنی اقشار کم برخوردار هستند و دهکهای ۸، ۹ و ۱۰(دهکهای برخوردار) ۸۰ درصد پذیرفته شدگان را تشکیل میدهند.
در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی، دهک محروم ۱.۳ درصد پذیرفتهشدگان را تشکیل میدهند. این آمار هشدار دهنده است و نشان میدهد که ما در دو سه دهه گذشته این روند را رصد نکردیم که رویه غلط را اصلاح کنیم. این در حالی است که ۸۶ درصد از پذیرفتهشدگان رشتههای دندانپزشکی و پزشکی از دهک ۸، ۹، ۱۰یعنی اقشار مرفه جامعه هستند.
در رشته برق دانشگاه شریف، دهک محروم صفر درصد و دهکهای ۸، ۹، ۱۰ جامعه 87 درصد از پذیرفتهشدگان هستند.
در روانشناسی که از پرطرفدارترین رشتههای انسانی است نیز دهک محروم (دهک اول، دوم و سوم) ۲.۹ درصد است که در این بین سهم دهک اول صفر درصد است. در حالی که در دهک مرفه (دهک ۸، ۹، ۱۰) این میزان ۸۰.۴ درصد است.
در نقش مدارس در موفقیت دانشآموزان، ۲.۳ درصد از رتبههای زیر ۳ هزار دانشگاهها را دانشآموزان مدارس دولتی و ۸۰ درصد را مدارس شامل میشوند.»
این آمار رسمی که از زبان یک سیاستگذار فرهنگی کشور بیان شده، وضعیت هولناک آموزش در ایران را فریاد میزند. هم قبولیهای دانشگاه و هم کسانی که میتوانند در رشتههای مناسب و آیندهدار تحصیل کنند، متعلق به طبقات بالای جامعه است؛ کسانی که سرنوشت محتوم آنان، رفاه و موفقیت از بدو تولد تا زمان مرگ است.
در مقابل، افرادی که از طبقات پایین جامعه برخاسته و بهدلیل محرومیتهای ذاتی خود از تحصیل مناسب بازماندهاند، هیچگاه فرصتی برای رسیدن به رشتههای قابلتوجه، کسب شغل و جهشطبقاتی را پیدا نخواهند کرد و بدین شکل غل و زنجیرهای محرومیت و فقر، بیش از پیش بر دست و پای این افراد نقش خواهد بست.
این وضعیتی از جامعه به غایت طبقاتی ماست؛ ترکتازی طبقات بالا و فرمانروایی مطلق آنان در همه شئون. در حالی که قانوناساسی دولتها را به ایجاد و گسترش آموزشوپرورش رایگان و تحصیلاتعالی برای همه ملت ملزم کرده است.
اما این میثاقملی ما در سه دهه اخیر زیر پا گذاشته شده؛ به شکلی که امروز مدارس خصوصی با بهرهگیری از بهترین امکانات در اختیار بچهپولدارهای ایرانی است و قبولی و موفقیت آنان را برای آینده تضمین میکند و در مقابل مدارس دولتی در ضعیفترین شکل آموزشی ممکن و با انفجار جمعیتی در اختیار طبقات پایینی قرار گرفته که مشخص است این موازنه ناعادلانه فرصتی را برای موفقیتشان فراهم نمیکند.
هر چند منصور کبکانیان بهعنوان عضو شورایعالی انقلابفرهنگی و حتی دیگر متولیان از این امر به عنوان یک وضعیت نگرانکننده یاد کردهاند اما واقعیت آن است که شرایط فراتر نگرانی است؛ اوضاع ویرانکننده است؛ ویرانکننده آرمانهای ۵۷ و زندگی و آینده محرومان و مستضعفینی که انقلاب از آنان و برای آنان بود؛ انقلابی که بنا بر انهدام نظم ناعادلانه طاغوتی داشت و حالا در نقطهای قرار گرفتیم که همه فرصتها در اختیار طبقهای قرار میگیرد که نسبتی با ذات و آرمانهای انقلاب ندارد. این قرارمان نبود …