آوای مرز : «رابرت نوزیک» یکی از فیلسوفان سیاسی و اجتماعی مدافع سرمایه داری مقاله بسیار مهمی دارد با این عنوان که «چرا روشنفکران با سرمایه داری مخالفت می ورزند». خلاصه استدلال او در پاسخ به این سوال این است که آنچه باعث می شود روشنفکران که او آنها را «روشنفکران واژه پرداز» می خواند ( منظورش از این تعبیر کسانی است که با واژه ها سروکاردارند و از طریق واژه ها امور مادی و معنوی زندگی خود را می گذرانند مانند شعرا، نویسندگان، روزنامه نگاران، اساتید دانشگاه و…) با سرمایه داری مخالف باشند این است که آنها در «مدرسه» و نظام آموزشی چنین بار می آیند. در مدرسه به عنوان یک جامعه کوچک نظامی از ارزش گذاری و پاداش دهی برقرار است که در جامعه بزرگتر وجود ندارد: ارزش گذاری به دانش و نمرات بالاتر؛ الگوی توزیعی که در جامعه بزرگتر وجود ندارد.
از نظر نوزیک جامعه بزرگتر و متنوع تر بیرون مدرسه اساسا الگوی توزیعی ویژه ای، که عادلانه بودن نظام ارزش گذاری و پاداش دهی این نظام را در مبادلات اجتماعی تضمین کند، وجود ندارد. همینکه مبادله داوطلبانه و آزاد کالا و خدمات در راستای هر هدفی صورت بگیرد برای ارزیابی عادلانه بودن این نظام کافی است و این همان چیزی است که آموزش های مدرسه درست در برابر آن است. در مدرسه می آموزند که موفقیت بیشتر در نمرات و درس ها و دیدن آموزش های بهتر شایستگی افراد را برای کسب پاداش ها بیشتر می کند و افراد پس از دوران نسبتا طولانی آموزش وقتی از جامعه کوچک مدرسه و دانشگاه به جامعه بزرگتر پا می گذارند با نظامی متفاوت از پاداش دهی و ارزش گذاری مواجه می شوند که در آن نه دانش بیشتر، نه نمرات بالاتر و نه توانایی هایی فکری و کلامی که آنها در دوران تحصیل خود فراگرفته اند به کار نمی آید یا کمتر بکار می آید و همین امر باعث سرخوردگی و خصومتشان با سرمایه داری و جامعه بازاری می شود.
این مقاله و استدلال نوزیک برای طرفداران جامعه سرمایه داری بسیار با ارزش است و از آنجا که به طرز استادانه ای مبتنی بر برخی دریافت های مبتنی بر جهان روزمره هم هست حتی بسیاری از افراد بدون آنکه از نوزیک و این مقاله او خبردار داشته باشند مشابه استدلال های او را درباره «مدرسه» و «دانشگاه» دارند از جمله در کشور خودمان. از برخی دفاعیات آگاهانه و مبتنی بر آشنایی با ادبیات سرمایه داری که بگذریم همه ما در جامعه خودمان بارها و بارها این جمله توام با طعنه را بسیار شنیده ایم که : این همه آموزش های مدرسه و دانشگاه به چه درد افراد می خورد؟ یک مشت معلومات «بی فایده» که دوزار را نصیب دارنده اش نمی کند؟! و جملاتی که البته دهه هاست از زبان بسیاری سیاستمداران نیز تکرار می شود تا سرپوشی باشد بر ناکارامدی و توجیهی بر بی توجهی فزاینده شان به امر آموزش.
سال هاست که مدرسه و تحصیلات از این طریق خوار خفیف می شوند و البته از آنجا که نظام اجتماعی بیرون مدرسه در جامعه ما هم دقیقا و بلکه به نوعی شدیدتر، به مدد همان سیاستمداران ، با جامعه تجویزی نوزیک مطابقت دارد، حقانیت آن با توسل به معیار بیرونی هم به افراد اثبات می شود.
اما این نگاه به جامعه و نظام پاداش دهی و ارزش گذاری علیرغم ظاهر ساده و پذیرفتنی اش به شدت در تصویری که از انسان و جامعه انسانی ترسیم می کند ناقص است. حتی خود نوزیک نیز در بیان احساس سرخوردگی «روشنفکران واژه پرداز» اشاره می کند که این سرخوردگی لزوما ناشی از درآمد اقتصادی پایین آنان در جامعه بزرگتر نیست بلکه آنچه آنان را رنجیده خاطر می کند احترام و اعتنایی است که انتظار دارند به دلیل شایستگی هایشان نثارشان شود اما چنین می شود. بنابراین این خصومت مورد ادعای فیلسوف مشهور ما ناشی از امری «کیفی» است. اما همین امر کیفی است که متفکرانی نظیر نوزیک آن را در مناسبات جامعه بزرگتر نادیده گرفته اند.
با این حال جدا از این مباحث آنچه در پرتو مقاله نوزیک به ما مربوط است تناقض و سرگشتگی عجیبی است که در نگاه ما به مدرسه و آموزش وجود دارد. از یک سو در مدرسه و دانشگاه با تعالیم غلیظ و شدید دینی و غیر دینی از ارزش والای علم و دانش و معلم و استاد دانشگاه سخن گفته می شود و از سوی دیگر آنچه در جامعه بزرگتر شاهد هستیم غیر از این است.
این تفاوت غیر از تفاوتی است که نوزیک در جامعه غربی از آن سخن می گوید. در جامعه غربی از چند سده پیش به این سو که نظام اجتماعی رفته رفته دیگرگون شد الگوهای کلان فرهنگی تغییر کرد و الگوی فرهنگی زیست سرمایه داری غالب شد و تقریبا هیچ ساحتی در جامعه غربی از روند کالایی شدن در امان نماند. این روند به قدری عمق یافته که گاه حتی این «بازار» است که به جای منابع قدیمی فرهنگ ساز یعنی «دین» و« سنت» الگوهای فرهنگی می آفریند و همه چیز با میانجی بازار عمل می کند.
در چنین جامعه ای سخن نوزیک ناظر به در هم شکستن مقاومت ناچیزی است که در این جوامع از سوی اندک روشنفکران باقی مانده صورت می گیرد. امری که از زمان نوشتن مقاله او نیز روز بروز بیشتر تحقق پیدا کرده. در جامعه غربی نوعا از آن تجلیل ها و خطابه های غرا مرسوم در جامعه ما در وصف معلم و علم آموزی ( علم به معنای مورد نظر روشنفکران نه علوم فنی و طبیعی) چندان خبری نیست. همه چیز معطوف به «فایده» و «موفقیت» است. حتی در مدرسه و دانشگاه نیز کم کم همین نگاه ترویج شد. اما در جامعه ما علیرغم اینکه نوع نگاه تصمیم سازان و گردانندگان جامعه به مدرسه و آموزش همان الگوی بهروه ورانه کمی و معطوف به فایده مادی است همچنان در نهادهای فرهنگی دینی و عرفی ، از جمله در خود مدرسه و دانشگاه، و بسیار بیشتر از سوی همان گردانندگان، با شدت تمام از الگوهای کیفی معطوف به ارزش هایی مغایر با ارزش های جامعه سرمایه داری سخن گفته می شود. نتیجه البته همان سرخوردگی است که نوزیک می گوید اما این سرخوردگی در جامعه ما بسیار عمیق تر است چرا که الگوی پاداش دهی مطلوب قبلی بر خلاف جامعه غربی، دستکم در بیان و مطالبه ضعیف نشده و الگوی پاداش دهی جدید با تمام قوت و زوری که دارد در جامعه ما هنوز با مقاومت کلامی روبروست. هر چند این مقاومت زبانی است و مبنای تصمیم گیری گردانندگان جامعه و تصمیم گیران نیست اما بسیار گسترده است و معطوف به قشر خاصی (روشنفکران) نمی شود و هنوز در حکم ایده آلی است که ناکامی در رسیدن به آن تنش زاست.
نوع برخورد گردانندگان جامعه ما با «معلم» و «مدرسه» به وضوح گویای آن چیزی است که نوزیک می خواهد: این مدرسه است که باید از نظام پاداش دهی جامعه بزرگتر تبعیت کند نه برعکس. نیازهای بازار است که سمت و سوی نهادهای آموزشی و ارزش های آن را تعیین می کند. به مدد همین سیاستگذاری هاست که تصویر آن «معلم» قانع نجیبی که فقط به این شغل اشتغال دارد وبا نشاط و لذت سر کلاس حاضر می شود و برای معیشت خود نیز چندان دچار مضیقه نیست که چند شغل دیگر هم داشته باشد، جای خود را به تصویر کسانی داده است که تجسم شکست در کنکور و بازماندن از رشته های پولساز دیگرند و این شکست را با فعالیت در کلاس های کنکور رنگارنگ و انواع اقسام کلاس های خصوصی جبران می کنند؛ وقتی برای مطالعه ندارند چرا که نیازی به آن احساس نمی کنند. از همه این ها مهمتر به عیان می بینند که در مشاغل پولساز حرمت و اعتنای بیشتری دریافت می کنند!
بهتر این است که تصمیم سازان جامعه ما درباره مدرسه و معلمان یک راه را انتخاب کنند . یا دست از سردادن شعارهای زیبا بردارند یا نوع نگاهشان به معلم و مدرسه را تغییر دهند.
مقاله مشهور نوزیک علیرغم هدفی که دارد حاوی یک تاکید بسیار مهم نیز هست و آن اینکه هر تغییری از مدرسه و آموزش آغاز می شود. بنا بر آن جمله مشهور که «اگر نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید» باید گفت این معلم و مدرسه است که این وظیفه مهم را بر عهده دارد .