آوای مرز : شفیع بهرامیان، روزنامه نگار و مدرس حوزه ارتباطات می گوید: لازم است تا شکل گیری سازوکارهایی قانونی توسط قانون گذاران، جهت جریان آزاد اطلاعات که قانون آن تصویب و ابلاغ شده، به مرحله ی اجرایی برسد تا همه بتوانند به اطلاعات دسترسی یافته و قابلیت ورود به جامعه اطلاعاتی را کسب نمایند و از حوزه فقر ارتباطاتی و اطلاعاتی خارج شوند.
به گزارش کردپرس، جامعه اطلاعاتی؛ مفهومی است که در کشور ایران در حق آن اجحاف شده، در حالیکه ۲۷ اردیبهشت روز جهانی «جامعه اطلاعاتی و ارتباطی»، نامگذاری شده است در کشور این روز تنها به «ارتباطات و روابط عمومی» تقلیل پیدا کرده و حتی این نام نیز در خور آن معرفی و شناخته شده نیست. تاکید بیش از حد بر عبارت «روابط عمومی» در این روز حتی «ارتباطات» را هم در سایه انداخته است.
جامعه اطلاعاتی، جامعه ایی است که ساختار آن متاثر از فناوری است. به گفته ویلیام مارتین، جامعه اطلاعاتی؛ «جامعه ای است که در آن کیفیت زندگی، همانند چشم اندازهای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی، به میزان رو به تزایدی به اطلاعات و بهره وری از آن وابسته شده است». اما این مبحث در میان جوامع مختلف گاها به صورت چالش و یا فرصت نگریسته می شود. در واقع اغلب جوامع در مسیر جامعه اطلاعاتی قرار دارند، اما فواصل آن ها در راه اطلاعاتی شدن، با هم متفاوت است و در این بین جوامع با چالش هایی چون نابرابری اجتماعی، هویت های جدید، شکاف جنسیتی، تمایزپذیری و یا فرصت هایی چون نقش اینترنت در پژوهش، تعامل و همزیستی جهانی و شکلگیری هویت سیال روبهرو شدهاند.
سالانه برگزاری اجلاس جامعه جهانی اطلاعاتی، تلاشی منسجم برای دسترسی هرچه بیشتر انسانها از هر گوشه جهان به منابع اطلاعاتی و گردش آزاد اطلاعات شکل می گیرد. بیشتر جوامع با هدف رفع این چالش ها و با نگاهی فرصت طلبانه و ابزار انگارانه از جامعه اطلاعاتی، جهت پیشبرد رفاه و سعادت خود استفاده می کنند، اما در ایران، این روز تنها به “روابط عمومی” محدود شده در حالیکه هنوز تعریف کاملی هم از این علم شکل نگرفته است و هر ساله این روز با تبریک های ساده و سطحی تمام می شود.
از سویی دیگر دسترسی به منابع اطلاعاتی و گردش آزاد اطلاعات هم با وجود وضعیت نامناسب اینترنت و فیلترینگ گسترده در ایران بسیار نامطلوب است.
خبرنگار کردپرس، به بهانه ی ۲۷ اردیبهشت روز “ارتباطات و روابط عمومی” در ایران و روز جهانی «جامعه اطلاعاتی و ارتباطی»، گفت و گویی با «شفیع بهرامیان» روزنامه نگار و مدرس ارتباطات و روابط عمومی انجام داده است که در ادامه می خوانید؛
۲۷ اردیبهشت روز جهانی «جامعه اطلاعاتی و ارتباطی» است که در ایران روز «ارتباطات و روابط عمومی» نامیده می شود. دلیل تاکید بیش از حد بر روابط عمومی و به حاشیه راندن ارتباطات در این نامگذاری چیست؟
با توجه به تاریخچه نامگذاری این روز به عنوان روز “روابط عمومی” که به زمان دولت نهم و ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد برمی گردد، باید گفت در این دوران اقداماتی در بسترهای مختلف جامعه انجام گرفت اما با این وجود دولت نهم بازتاب مورد نظر خویش را در بین مردم دریافت نکرد، به همین دلیل به آسیب شناسی مسئله پرداخته شد که چرا اقدامات دولت واکنش مورد نظر را در بین مردم ایجاد نمی کند، پس عنوان کردند که کانال های ارتباط دولت با مردم یا با بسترهای مختلف افکار عمومی نیاز به تقویت دارند. از این رو برجسته کردن امر روابط عمومی لحاظ شد.
در نتیجه دولت نهم، روز ۲۷ اردیبهشت ماه را که سابقا روز ارتباطات بود را به عنوان روز «روابط عمومی و ارتباطات» نامگذاری کردند. حتی در همان سال نامگذاری هم، از تمبری با این عنوان و با حضور سران رونمایی شد.
نقش روابط عمومی در ارتباطات اجتماعی را چگونه ارزیابی می کنید؟
تلاش برای ایجاد تفاهم ساده ترین تعریفی است که می توان بیان کرد. در واقع فلسفه ی روابط عمومی تلاش برای ایجاد تفاهم بین دو گروه اعم از دو فرد، سازمان با مردم یا دولت با مردم، است. تفاهم به معنی شکل گیری معنا مشترک توسط روابط عمومی میان طرفین ارتباط خواهد بود. در تعریفی دیگر می توان روابط عمومی را به عنوان یک پل ارتباطی میان دو طرف ارتباط متصور شد و عامل سومی است که نزدیکی و مجاورت را شکل می دهد و به زبان گویای سیستم یا سازمان در بین مردم تبدیل می شود. در واقع روابط عمومی به ارتقای روابط میان مخاطبین با سازمان یا سیستم مورد نظر منجر می گردد.
به نظر من، روابط عمومی ذیل ارتباطات به شمار می رود و همه فعالیت های روابط عمومی مبحثی ارتباطی است. اگر بخواهیم ارتباطات را معنی کنیم باید گفت؛ تلاش برای رساندن پیام از یک نقطه به نقطه ی دیگر. این تعریف ما را به نقش و کارکرد ارتباطاتی روابط عمومی و ایجاد فضای فهم مشترک نزدیکتر می سازد.
علم ارتباطات و روابط عمومی تا چه حد می توانند در تغییر فضا و ساخت شهری و همچنین تغییرات اجتماعی کارآمد باشند؟
قرن ۲۱ همگام با پیشرفت های گوناگون در عرصه تکنولوژی های ارتباطی شکل گرفته و به تبع آن در علم ارتباطات و روابط عمومی هم میسر شده است. اما جامعه ما هنوز درگیر روابط عمومی سنتی و در گیر و دار شکل ساده ارتباطات قرار دارد و ما نتوانسته ایم با روابط عمومی مدرن و سایبر ارتباط برقرار سازیم. در واقع فاصله ی زیادی برای رسیدن به جهان دو فضایی موجود است و کارکرد روابط عمومی برای شکل دادن به چنین جهانی در جامعه ی ما هنوز شکل نگرفته است.
روابط عمومی جامعه ما هنوز قادر به اعطای جایگاه مساوی مخاطب با سازمان نشده است، چرا که اساس روابط عمومی به برابری جایگاه مردم و سازمان ها است در حالیکه در کشور ما سازمان در جایگاه بالاتری از مردم و مخاطبان قرار دارد. تا زمانی که این برابری و مدل ترازو مانند ایجاد نشود بسیار زود خواهد بود که بخواهیم نقش این دو علم را در قالب تغییرات فضایی، ممکن فرض نماییم.
از دیدگاه شما، نگاه به ارتباطات و جامعه ی اطلاعاتی در ایران عموما آرمان گرایانه است یا انتقاد گرایانه؟
در کشور ما هر دو دیدگاه وجود دارد، مرحوم دکتر معتمدنژاد، دکتر محسنیان راد و دکتر خانیکی به سوی مکتب فرانکفورت گرایش دارند و با این رویکرد به جامعه اطلاعاتی می نگرند که جامعه اطلاعاتی و جامعه ایی که تکنولوژی های ارتباطی در راس آن قرار دارد و شعار «دانش قدرت است» را سر لوحه قرار می دهد و معتقدند که ابزارهای تولید و پردازش دانش متمرکز در جهان سرمایه داری است پس نمی توان به برابری، عدالت و توزیع یکسان آگاهی و اطلاعات در جامعه منجر بشود. در واقع با این روند جامعه با شکاف های اطلاعاتی روبه رو خواهد شد. این مسئله اغنیای ارتباطی را مقابل فقرای ارتباطی قرار خواهد داد. منتقدان این شکاف در جامعه اطلاعاتی بر این باورند که هنوز فضا بر اساس کنوانسیون ها و منشورهای حقوق بین المللی نیست و اطلاعات و دانش به طور یکسان در دسترس عموم مردم قرار نمی گیرد.
دیدگاه دوم، دیدگاهی آرمانگرایانه و معتقد به فضای باز جامعه جهت کسب دانش و اطلاعات است که در آن هر گونه اطلاعاتی قابلیت دریافت و ارسال را دارا است و اگر فضای مناسب آن فراهم شود همه می توانند به این اطلاعات دسترسی بیابند و سطح زندگی خود را ارتقا ببخشند. در واقع این دیدگاه تا حد زیادی آرمانگرایانه است و چندان قابل قبول نیست. در هر صورت در کشورهای پیشرفته دسترسی دانش و اطلاعات آسان تر است.
با توجه به شکاف اطلاعاتی در جغرافیای جهانی، چه راهکارهایی را در زمینه ارتقا سطح کشور در جامعه ی اطلاعاتی پیشنهاد می کنید؟
در کشور ما دو فقر عمده ی سواد رسانه ایی و سواد اطلاعاتی وجود دارد؛ هر دو نوع فقر لازم است که به صورت زیربنایی تقویت شوند، بحث استفاده، پردازش و توزیع اطلاعات مستلزم تربیت صحیح کنش گران ارتباطی توسط نظام آموزشی است. کار کردن با نرم افزارهای مختلف و برخوردار بودن از اینترنت و کسب مهارت های آن را می توانیم به عنوان مقدمات و مبانی تبدیل شهروندان ما به کنش گران ارتباطی قلمداد کنیم. البته جامعه ما هنوز موفق به حصول مرحله ی مقدماتی نیز نشده است.
به نظر من لازم است که به صورت یک نهضت و یک موج اطلاع رسانی فضای مورد نظر را در اختیار شهروندان جهت کسب مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی فراهم کنند، در واقع نیازی فراگیر برای ورود به مرحله ی مقدماتی ضروری است. در غیر این صورت ادعایی مبنی بر ورود به جامعه ی اطلاعاتی برای هر جامعه ایی ناممکن خواهد بود. در حدود نیمی از جمعیت ما از اطلاعات و روش های تولید آن شناخت ندارند و بنابراین نمی توان از آن ها تحت عنوان شهروندان جامعه ای اطلاعاتی نام برد.
لازم است تا شکل گیری سازوکارهایی قانونی توسط دولتمردان و قانون گذاران، جهت جریان آزاد اطلاعات که قانون آن تصویب و ابلاغ شده، به مرحله ی اجرایی برسد و صرفا در حد یک قانون باقی نماند. بر طبق این قانون همه می توانند به اطلاعات دسترسی داشته باشند و دستگاه های دولتی و غیر دولتی نیز مکلف هستند در فرمت های اطلاعاتی خدمات خود را به مردم ارائه بدهند تا قابلیت ورود به جامعه ی اطلاعاتی را کسب نماییم. بنابراین این مسئله نیازمند است که عملا اجرایی شود تا از حوزه فقر ارتباطاتی و اطلاعاتی خارج گردیم.