آوای مرز : سرمربی تیم ملی ایران که از قبل برد برابر کامبوج را پیش بینی می کرد می توانست به بازیکنان جوانتر میدان دهد اما او این کار را نکرد و شاید به هدف تحقیر تیم حریف، بازیکنان اصلی را در ترکیب قرار داد.
عصرایران – مهدی جم؛ فوتبال هر روز بی رحمی خود را نشان می دهد. از جشنواره گل مقابل تیم های ضعیف و صاحب نام و اخراج بازیکن بخاطر یک اشتباه گرفته تا شعارهای زودهنگام علیه سرمربی. مثالی بزنیم. جام جهانی ۲۰۱۴ همه به یاد دارند و دیدند که برزیل مقابل آلمان ۷ گل خورد و چگونه تحقیر شد. دور تر نرویم؛ همین روز گذشته تیم ملی کشورمان ۱۴ گل به تیم بی نام و نشان کامبوج زد و حالا شاید بازیکنان کامبوج سالها، پیش نزدیکان خود مورد تمسخر قرار بگیرند و البته حتی خودشان هم چنین بازی را فراموش نخواهند کرد. واقعا ۴ گل خوردن سخت است چه برسد به ۱۴ گل. سرمربی تیم ملی ایران که از قبل برد را پیش بینی می کرد می توانست به بازیکنان جوانتر میدان دهد اما او این کار را نکرد و شاید به هدف تحقیر تیم حریف، بازیکنان اصلی را در ترکیب قرار داد تا اینگونه نتیجه رقم بخورد.
انتقاد از برد پرگل
سال گذشته تیم ملی با ۵ گل تیم ملی یمن را شکست داد که پس از آن یک کارگردان انتقاد کرد. مسعود دهنمکی در واکنش به پیروزی ۵گله تیم ملی برابر یمن گفته بود: هنر کردیم به یمن ۵ گل زدیم؟! شاگرد تختی هم هستیم و آیا می دانید چرا او تختی شد و چرا نام پوریای ولی نامش هنوز هم هست؟ او وقتی میدید حریفش آسیب دیده سمت زانوی او نرفت و حتی حریفش هم متوجه این حرکت او شد. خوشحالم که پیروز شدند اما مثلا میگویم که من اگر جای آنها بودم این ۵ تا را به عربستان یا امارات و یا تیم دیگری میزدم! ملتی که ۵ سال در قحطی مطلق هستند و دندههایشان از گرسنگی بیرون زده است. میتوان این تیم را هم با یک گل برد و البته این به بازیکن برنمیگردد و به آن سیاستگذاری و مدیریت برمیگردد که باید بگوید اگر شما میبرید یک جوری ببرید که پهلوان بمانید.
سالهای دور تر هم ایران در یک بازی تدارکاتی مقابل فلسطین جشنواره گل به راه انداخت که آن بازی از سوی مدیر مسئول روزنامه کیهان با انتقاد همراه شد. حسین شریعتمداری معتقد بود: پیروزی، با توجه به شرایط سخت تحمیل شده از سوی صهیونیستها بر مردم مظلوم فلسطین، اهمیت چندانی نداشت، چه رسد به آنکه جشنواره گل نامیده شود.» شریعتمداری در ادامه نوشته که تیم ملی ایران برای حغظ «حرمت تیم فوتبال فلسطین را که از میان آتش و خون به میهمانی آمده بود» بهتر بود به «شکست مصلحت اندیشانه تن بدهد، {و یا} دست کم میتوانست در پی نتیجه مساوی باشد و یا به حداقل گل بسنده کند، نه آنکه همه این ملاحظات را کنار بگذارد.
اولین اشتباه؛ آخرین اشتباه
همه بازی معروف ایران مقابل عراق در بازهای آسیایی ۲۰۱۵ را به یاد دارند. دقیقه ۴۲ بازی در صحنه ای که مهرداد پولادی برخوردی با دروازهبان عراق داشت و بازیکن ایران به خیال اینکه می توانست داور را فریب دهد، کارت قرمز گرفت که کارت قرمز، کارت پایان کار او در تیم ملی شد. به زمان های قبل تر برگردیم، چنین اتفاق مشابهی هم برای حسین کعبی در تیم ملی پیش آمد. از اینها که بگذریم، این روزها بی رحمی های فوتبال در لیگ برتر ما علیه سرمربی ها غوغا می کند.
شعارهایی که تن مربیان بزرگ را هم می لرزاند
هنوز ۶ هفته از مسابقات نگذشت که اولین سرمربی اخراجی مشخص شد. وینگو بگوویچ سرمربی گلگهر سیرجان پس از شکست برابر استقلال تهران از هدایت گلگهر برکنار شد. گفته شد با توجه به نتایج ضعیف وینگو و کسب سه امتیاز از شش بازی لیگ برتر و حذف از جام حذفی مدیران باشگاه او را برکنار کردهاند. معمولا در لیگ ما باشگاه ها گمان می کنند با اخراج سرمربی، تیم در بازی های آینده بارسلونایی عمل می کند. باشگاه ها حوصله به خرج دهند می توانند با یک سرمربی اتفاقات خوبی رقم بزنند.
یک مثال دیگر. تیم فولاد خوزستان فصل گذشته ۵ سرمربی عوض کرد اما تیم چه تغییری کرد؟ امسال این تیم با هدایت جواد نکونام هفته نخست شکست خورد و هواداران شعار “نکونام هِری” سر دادند. در حالی فولاد در هفته های بعد مقابل تیم های مدعی نتایج خوبی کسب کرده و حالا آرام آرام خود را همسایه تیم های مدعی قهرمانی کرده است. حالا شعار “نکونام هِری ” کجاست؟ اینگونه تحت فشار قرار گرفتن برای مربیان بزرگ مثل گواردیولا، مورینیو، یورگن کلوپ و کارلو آنچلوتی هم سخت است. هر چه فوتبال مدرن تر می شود، در لیگ برتر ایران هواداران نسبت به نتایج و سرمربیان کم حوصله تر و بی رحم تر می شوند. اما شاید با همین بی رحمی هاست که فوتبال زنده است و جذاب.