آوای مرز / محمدمهدی اسکندری : با نزدیک شدن به سیزدهم دی ماه و دومین سالگرد شهادت «سردار دلها» حاج قاسم سلیمانی فرصتی دست داد تا پیرامون ابعاد اندیشه ای این رادمَرد ایران و اسلام به تفکر بنشینیم.
بی شک قدرت برقراری ارتباط در سطوح گسترده در منطقه با طیف های مختلف سیاسی و پیروان اندیشه های مختلف مذهبی، فارغ از هنر سیاست و ذکاوت محتاج چیزی از جنس «معرفت و عقیده» است.
توان سردار قاسم سلیمانی در ایجاد رشته محکم مقاومت و متصل کردن گروه های مبارز اسلامی و آزادی خواه به این جبهه، حتماً در کنار قدرت مدیریت سیاسی- نظامی، دارای یک مؤیّدِ معرفتی پیرامون «اسلام» و «امت اسلامی» است.
اندیشهای که با پرهیز جدی از طائفهگری مذهبی و ظاهرگرایی دینی، و با اتکاء به کلاننگری اعتقادی و استراتژیک، تنها به دنبال دستیابی به هدف اصلی مقاومت بود. هدفی که که در اعتلای کلمه اسلام در جهان و اتحاد نیروهای متفرق و متشتت منطقه ذیل آرمان بزرگ مبارزه با استعمار و صهیونیسم بین الملل خلاصه میگردد.
مدیریتی که «شیعه و سنی»، «حزب الله و حماس»، «ایران و سوریه» و در کل همه مسلمین را در یک اتحاد محکم به نام «جبهه اسلام» به جهاد و تقابل در برابر دشمنی واحد به نام «استکبار جهانی: آمریکا و اسرائیل» وارد میدان میکند.
حاج قاسم؛ مجرای تحقق اندیشه وحدت اسلامی
باید در نظر داشت که این افق دید و عقیده معرفتی همان چیزی است که از اصول و مبانی مهم انقلاب اسلامی و نقطه تمرکزِ امامین انقلاب است. حضرت آیت الله خامنه ای در بیانیه گام دوم از دوگانهای در تقابل هم سخن میگوید که عبارت است از « تقابل اسلام با استکبار»؛ پس مسئله، طائفهگری مذهبی و تعصب و افراط بر ظواهر و در نتیجه بی توجهی به شرایط عینی میدان مبارزه با دشمنان و غفلت از روح اسلام خواهد بود که تجمّع و اتحاد بر کلمه توحید است.
«خالد قدومی» نماینده جنبش« حماس» ( که دارای عقاید سلفیِ اِخوانی هستند) در ایران، در پاسخ به شبهه و شایعه ای که برخی کشورهای عربی به حاج قاسم وارد میکنند و او را به میدان اتهام فرقه گرایی میکشانند میگوید: «حاج قاسمی که ما میشناسیم، نه آن حاج قاسمی است که در رسانه ها گفتند، این حاج قاسم ندیدم تا روز شهادت بگوید مثلاً حماس اهل سنت است یا چیز دیگر؛ ما برادر بودیم برای ایشان و ما ندیدیم جایی ما از ایشان درخواستی داشته باشیم و یا خودشان متوجه نیازی باشند و کوتاهی کنند. برای مثال به طور قاطع بگویم که در برخی جنگ ها و بالخصوص جنگ ۲۰۱۴ یک سلاح عینی از طرف حاج قاسم و تیم ایشان بود که به مجاهدین حماس داده شد و روند نبرد تغییر کرد.»
مسئله مهم جبهه مقاومت در اندیشه انقلاب و سردار سلیمانی مسئله مبارزه مستمر در برابر دشمن صهیونی و اتباع آن است که میدان مهم و اساسی این جهاد در حال حاضر «سرزمین فلسطین» است.
«ابوشریف» نماینده «جهاد اسلامی» در تهران به این موضوع تاکید میکند که :« [قاسم سلیمانی] رابطهاش با حماس و جهاد مانند رابطهاش با حزب الله بود. او با همه نشست و برخاست داشت، همه را دوست داشت و به کلام همه گوش میکرد. نقش تنظیمگری اش را برای همه داشت. شهید این همه کار را برای آزادی امت اسلامی میکرد و صرفاً بخاطر ملت ایران نبود. طبعاً به آزادی رساندن تمام امت اسلامی و همۀ سرزمینهای اسلامی نیازمند به پاخاستن تمام امت اسلامی دارد. شیعه، سنی، عرب، ایرانی؛ همه باید بپا خیزند. همه باید قیام کنند. این مساله جایگزین دیگری ندارد. نمیتواند ایرانی جایگزین عرب باشد و یا نقشی بجای ترک بازی کند. همه باید کار خودشان را درست انجام دهند. حاج قاسم نمیخواست فقط برای ایران نقش ایفا کند بلکه او خواهان کنش برای تمام امت اسلام بود.»
وحدت تنها راه نجاتبخش
با نظر به این الگوی رفتاری سردار شهید، باید افزود که جبهه اسلام در زمانه ای به سر میبرد که وحدت در همه جناح های آن، تنها نسخه پیروزی و فتح در جنگ با استکبار است، یقیناً دشمن با توجه به شکست هایی که چند ساله گذشته در منطقه (از سوریه تا یمن، از عراق تا لبنان و…) متحمل شده، توان حداکثری اش را در تشتت و افتراق بین امت اسلامی خواهد گذاشت. از این رو بزرگداشت حاج قاسم بزرگداشت آرمان آن شهید بزرگ و تمسک به وحدت امم مسلمان در مبارزه اصولی با دشمنان اسلام ذیل آیه شریفه “وَاعتَصِموا بِحبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا” است.