آوای مرز / سعید ونکی : در ذهن برای بسیاری از مردم ایران، تصور «بیدولتی» شکل گرفته و تعمیقیافته است؛ دولتی که در میانه بحرانها حضور ندارد و تمام شئون زندگی یکایک افراد جامعه تحتتاثیر عدم دخالتهایش قرار گرفته؛ تصوری که با واقعیتهای موجود قرابت بسیاری دارد.
وضعیت بازارهای مختلف، بهترین گواهی برای اثبات این گزاره است؛ از مسکن که اساسیترین و مهمترین نیاز مردم است تا کالاهای اساسی و خودرو و بهداشت و درمان و … به سطحی از التهاب رسیده که نیاز به واکاوی و توضیح ندارد. اما نکته مهمی که در این بین وجود دارد، وجود یک تناقض ذاتی میان عقیده و باور غالب مردم در خصوص شرایط کنونی و ریشههای مشکلات و انتظاراتی است که از دولت برای اصلاح این وضعیت دارند.
به دلیل سیطره گفتمانی نئولیبرالها، تاثیرگذاری در ساختار قدرت و نفوذ رسانهای بالا، مقولات آنها در اذهان آحاد جامعه نهادینه شده و یکی از این مقولات انحرافی، بحث لزوم دخالت یا عدم دخالت دولت در اقتصاد است.
اگر از همین مردم کوچه و بازار در خصوص لزوم و یا حدود و ثغور ورود و دخالت دولت در اقتصاد سوال کنیم، به احتمال زیاد روی خوشی نشان نخواهند داد زیرا در دهههای اخیر، دولت به مثابه شبحی ترسیم شده که بر سر اقتصاد ایران سایه افکنده و تا زمانی که شر این شبح کم نشود، اقتصاد ایران به ساحل امن نخواهد رسید.
در مقابل، زمانی که بازارها با تکانهها و تلاطمهای شدید همراه شده و زندگی غالب مردم تحتتاثیر این تکانهها قرار گیرد، یک انتظار عمومی از دولت برای سر و سامان دادن به وضعیت شکل میگیرد و این دقیقاً در تناقض با انگارههایی است که در اذهان مردم کاشته شده و رشد و نمو یافته است.
باید بپذیریم که فارغ از تحریمها و حملات تروریستی اقتصادی علیه کشورمان و ناکارآمدی و سوءمدیریتهای داخلی، امروز در غالب عرصهها دولت خلعید شده و نمیتواند دخالتی داشته باشد و این ریشه اصلی آشفتهبازار کنونی در اقتصاد ایران است.
علیرغم فرضیات و موهومات نئولیبرالها، اقتصاد ایران بدون دخالت مستقیم دولت رنگ آرامش را به خود نخواهد دید و بر خلاف دیدگاه این جریان، باید در حوزههای استراتژیک، دولت متصدی اصلی و سکاندار باشد.
بنابراین یک تناقض ذاتی میان باورها و انتظارات مردم مشاهده میشود که این مسئله نیازمند تغییر و تحول است. به عبارتی، مردم نیازمند نئولیبرالزداییاند؛ انگارههای نئولیبرالی از اذهان جامعه زدوده و یک باور جمعی برای مقابله با این جریان مهلکی که بیش از ۳ دهه است کشور را در سراشیبی انحطاط قرار داده شکل گیرد.
اینکه نئولیبرالها در ایران یکهتازی میکنند و دیکتههایشان مو به مو در دولتهای مختلف اجرا میشود به پشتوانه حمایت غیر مستقیم مردم از آنهاست؛ غیر مستقیم از آن جهت که نظریات آنها در طول زمان و به شکل مستمری در بین مردم نهادینه شده و هر دیدگاهی مخالف با تزهای این جریان به دلیل عدم حمایت عمومی رو به زوال میرود.
وضعیت آشفته کنونی نتیجه ۳ دهه ترکتازی نئولیبرالها در اقتصاد ایران است و برای رهایی از این وضعیت، راهی جز پیرایهزدایی انگارههای نئولیبرالی از دامان جامعه نیست.