آوای مرز / سیامک داودی – الف : مدتی است که مسئولان محترم کشور بر اساس آمارهای در دسترس و مقایسه آن با سایر کشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند که تعداد پزشکان خصوصا پزشک متخصص و دندانپزشک به نسبت سرانه جمعیت در ایران پایین است. رویت نصب چادرهای مردم نیازمند خدمات پزشکی کنار بیمارستانهای شهرهای بزرگ کشور خود اثبات کننده کمبود پزشک و تجهیزات در اکثر نقاط کشور است.
به علاوه اخیرا ریاست محترم مجلس به یک نکته کلیدی در زمینه علت کمبود پزشک متخصص در گفتگوی تلویزیونی اشاره کردهاند آنهم بحث تعارض منافع است شواهد موجود نیز این فرموده جناب آقای دکتر قالیباف را تایید میکند زیرا تصمیم گیرندگان نهایی برای افزایش پزشک خودشان پزشک هستند در نتیجه این چالش میتواند مصداقی باشد ازضرب المثل “چاقو دسته خود را نمیبرد” در طرف مقابل بیشتر مواردی را که پزشکان در اعتقاد به عدم افزایش ظرفیت تربیت پزشک طرح میکنند بحث کمبود امکانات و تجهیزات بیمارستانی برای تربیت پزشک یا دندانپزشک و کاهش کیفیت کار پزشکان در اثر تربیت بی رویه پزشکان میباشد و بعضا به بیکاری تعداد زیادی از پزشکان و یا مهاجرت پزشکان نیزاشاره میکنند.
در ادامه پیشنهادهایی برای حل معضل کمبود پزشک، دندانپزشک و تامین تجهیزات طرح میشود:
الف- بر اساس اصل بیست و هشتم قانون اساسی “هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و حقوق عمومی نیست، برگزیند” سوال این است وقتی بحث کمبود امکانات و تجهیزات برای تربیت بیشتر پزشک بویژه متخصص مطرح است چرا از ظرفیت دانشگاه آزاد برای تربیت حداکثری پزشک استفاده نمیشود و اجازه داده میشود کثیری از فرزندان خانوادههایی که حاضرند هزینه تحصیل فرزندانشان را بپردازند به دلیل ظرفیت کم دانشگاهها وادار کنیم تا فرزندان خود را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بفرستند تا به جای کشور عزیزمان بالعکس در کشورهای دیگر اشتغال ایجاد شده و خروج ارز از کشور هم اتفاق افتد.
ب- با استفاده از امکانات شهرداریها و افزایش درصدی مختصر از عوارض مکسوره از مردم در اقصی نقاط کشور با اخذ کمک از افراد خیر و یا تشویق سازمانهای مردم نهاد و حتی سرمایه گذاران بخش خصوصی یا بانکها برای کمک به حل معضل کمبود پزشک میتوان هزینه تربیت تعداد مورد نیاز پزشک و تجهیزات لازم را در مناطق محروم تامین کرد و با اخذ تعهد از این افراد بعد از فارغ التحصیلی نیاز این مناطق بویژه به پزشک متخصص یا دندانپزشک را به حداقل رسانید بدیهی است می توان هزینه تربیت این پزشکان را در آینده بعد از اشتغال به کار از درآمد آنها کسر نموده و به سرمایهگذاران با سود مناسب بازپرداخت کرد.
ج- لازم است ظرفیت دانشگاههای علوم پزشکی دولتی را خصوصا برای جوانان مستعد بومی مناطق محروم حداکثری کرد و با توجه به اینکه هزینه تربیت این پزشکان از بودجه عمومی تامین میشود تعهد حقوقی لازم از پزشکان اخذ شود تا در صورت مهاجرت از کشور یا عدم ایفای تعهد خدمت در مناطق محروم فرضا هزینه تربیت دو پزشک جدید را پرداخت نمایند.
د- میتوان از میان کارشناسان پرستاری، تکنسین اتاق عمل، علوم آزمایشگاهی، تکنسین دهان و دندان و سایر موارد مشابه برای تربیت پزشک متخصص به تدریج با استفاده از امکانات دنیای ارتباطات و کار عملی که در مراکز بیمارستانی انجام میدهند کثیری پزشک متخصص در دوره های چند ساله با دریافت هزینه از آنها تربیت کرد این امر سبب افزایش انگیزه برای ورود خیل عظیم داوطلبان کنکور به این رشتهها می شود چون میدانند در آینده پزشک متخصص خواهند شد.
ه- با افزایش تربیت پزشک میتوان حتی پزشکان مازاد بر نیاز کشور را به سایر کشورهای نیازمند پزشک اعزام کرد و سبب ارز آوری برای کشور شد و میتوان کثیری از توریستهای نیازمند خدمات پزشکی را برای معالجه در کشور ترغیب نمود همچنین میتوان فرآیندی را اتخاذ کرد که عملکرد پزشکان در هر سال ارزیابی شود و در دسترس مردم قرار گیرد تا با توجه به رضایت مردم از خدمات این عزیزان مراجعه به آنان فزونی یابد به علاوه زمینه ارتقاء تخصص آنان توسط مسئولان تسریع شود.
و- در موارد متعددی انجام امور پزشکی توسط رزیدنتها با نظارت بعضا نامناسب پزشکان متخصص در اقصی نقاط کشور انجام میگیرد که حداکثر دستمزد آن برای پزشکان متخصص به جای زحمتکشان رزیدنت واریز میشود رفع این چالش میتواند سبب افزایش انگیزه برای حداکثر شدن ورود پزشکان عمومی برای اخذ تخصص شود.
نتیجه گیری:
۱- افزایش تربیت پزشکان خصوصا پزشک متخصص و دندانپزشک میسور است اگر از ظرفیت بخش خصوصی استفاده و به چالش تعارض منافع توسط قانونگذار توجه ویژه شود لذا پیشنهاد میشود متخصصان اقتصاد و مدیریت کشور که در کاهش تعداد پزشک ذینفع نیستند در تصمیم گیری نهایی برای تعیین تعداد پزشک در کشور جایگزین پزشکان گردند تا با ارایه راهکار مناسب مانع شوند سالیانه میلیونها ساعت از عمر جوانان مستعد کشور برای ورود به رشتههای پزشکی هدر رود.
۲- برخلاف اکثر رشته های تحصیلی حتی به فرض بیکاری پزشکان در موارد پاندمیهایی مانند کرونا یا جنگ و بلایای طبیعی وجود حداکثری پزشک برای مردم شریف ایران تبدیل به فرصت خواهد شد.
۳- با افزایش پزشک اختلاف طبقاتی ناشی از تفاوت معنی دار درآمد گروهی از پزشکان با سایر همترازان علمی از بین رفته و افراد غیر علاقهمند به رشته های پزشکی به خاطر کسب درآمد بیشتر وارد این رشته نخواهند شد.
۴- در میان بعضی از مردم این گفته رواج دارد که بهره اساسی از زندگی در میان پزشکان را خانواده این عزیزان میبرند و پزشکان فقط اسباب خلق ثروت برای خانوادههایشان هستند با افزایش پزشکان و انجام کار متعادل، حجم کاری پزشکان نیز کمتر شده و به تبع آن میتوانند از ساعات گرانقیمت عمرشان بیشتر بهرهمند شوند.