آوای مرز / شیرین شریفی : قصه تکراری و پر از رنج کارگران و سفرههای خالی، فقط با یادها وآرزوها در نقش آنان وخانوادههایشان تجلی میگردد؛ برای کارگرانی که با حقوق اندک خود در پرداخت اجاره خانه خود و تهیه اساسی ترین نیازهای زندگی خود عاجز ماندهاند شب یلدا هیچ معنا و مفهومی ندارد!
این روزها همه جا صحبت از شب یلدا است و اکثر مردم به دنبال دورهمی بلندترین شب سال هستند اما در این میان کارگران و بسیاری از اقشار کم درآمد جامعه آرزو میکنند که ای کاش شب یلدایی در کار نبود! چرا که مثل همیشه شرمنده خانواده خود میشوند. با توجه به این تورم و گرانی حاکم بر جامعه باید حسرت بسیاری از جشنها و دور همی های خانوادگی بر دل بسیاری از مردم این سرزمین باقی بماند….
شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه موجب شده تا یلدا و آخرین شب پاییز با تمام خاطرات و دورهمی هایش چندان هم مثل گذشته خاطره انگیز نباشد.
شب یلدا که یکی از جشنهای اصیل ایرانیان و همواره مورد استقبال مردم بوده، به کام کارگران تلخ است؛ این روزها معیشت مردم در شرایطی قرار گرفته که اکثریت آنها تنها به دنبال تامین نیازهای اولیه زندگی خود آن هم با ارزان ترین قیمت ممکن هستند.
متاسفانه گرانیهای بی سابقه و سبدهای خالی خانوار اشتیاق بسیاری از مردم را برای برپایی این شب خاطرهانگیز و آیین کهن ایرانی کمرنگ کرده است.
قصه تکراری و پر از رنج کارگران و سفرههای خالی، فقط با یادها وآرزوها در نقش آنان وخانوادههایشان تجلی میگردد؛ برای کارگرانی که با حقوق اندک خود در پرداخت اجاره خانه خود و تهیه اساسی ترین نیازهای زندگی خود عاجز ماندهاند شب یلدا هیچ معنا و مفهومی ندارد!
در واقع از چند سال گذشته با شروع گرانی های لجام گسیخته دیگر شب یلدا آن شور و اشتیاق سابق را در بین افراد جامعه به وجود نمیآورد و دیگر کسی چشم انتظار یلدا و آن دورهمیهای شاد شبانه نیست؛ چرا که دیگر مردم حتی توان پذیرایی از خود در روزهای عادی سال را ندارند چه برسد به مهمانی، آن هم با قیمتهایی که خود را به سان یلدا به بالاترین میزان می رسانند.
آری باید به این نکته تلخ و قابل تامل رسید که برای کودکان یتیم سرزمینم که مادر به تنهایی بار این زندگی بیرحم را به دوش میکشد؛ شب یلدا هیچ معنایی ندارد، چرا که کودکانی که هیچگاه سفره های رنگی ندیدهاند و فقط به فکر سیر شدن شکمشان هستند، شب یلدا رنگی ندارد .
اگر امروز پدری مجبور است انار و هندوانه شب یلدا را خریدار کند تنها به این دلیل است که شرمنده خانواده خود نشود. بچه هایی که همان شب یلدایی را از پدر و مادرشان طلب می کنند که تصویرش را در تلویزیون و برنامه های رنگانگ آن دیده اند. یلدایی که هیچ جایی در خانه های فقیرانه آنها ندارد. یلدایی که برای آنها بیشتر به خیال می ماند تا واقعیت یلدایی که حتی یک قلم از انواع تنقلات خوش آب و رنگش را هم شاید سالی یکبار در خواب هم ندیده باشند.
سخن آخر اینکه، بالاخره شب یلدا هم میآید و میرود و در این میان این مسئولان هستند که باید اقشار ضعیف جامعه را نیز دریابند و چارهای برای این گرانیهای سربه فلک کشیده و لحظهای نمایند؛ اقشاری که تنها سهمشان از یلدا همانند شبهای گذشته فقر است، افرادی که دغدغه آنها نه شب یلدا بلکه سیر کردن شکمشان و سقفی برای زندگی است.