آوای مرز : «ترور شهید مطهری در شامگاه ۱۱ اردیبهشت اتفاق افتاد اما چون این روز به نام روز کارگر شناخته میشود بعدتر ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز شهادت استاد و روز معلم تعیین شد و تا سالها کسی یادآوری نمیکرد یا از ذکاوت نامگذاران بود که به خاطر مرحوم مطهری روز معلم و خاطره قتل مرحوم خانعلی هم احیا شد و به احتمال قویتر تنها یک تصادف بوده است.»
در یادداشتی در عصر ایران نوشته مهرداد خدیر آمده است: «دربارۀ ۱۲ اردیبهشت، روز معلم و سالروز ترور استاد شهید مرتضی مطهری (با نام کامل مرتضی مطهری فریمانی) طی چهار دهۀ گذشته بسیار گفته و نوشته شده اما برخی نکات ناگفته یا کمتر گفتهشدهای هم وجود دارد و به آنها میپردازم:
۱. تصور عمومی و غالب این است که ۱۲ اردیبهشت تنها به خاطر شهادت استاد مرتضی مطهری در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و اعلام آن در روز بعد به عنوان «روز معلم» نامگذاری شده و قبل از آن چنین مناسبتی وجود نداشته است؛ حال آن که در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۰ خورشیدی در تجمع اعتراضی معلمان در میدان بهارستان دبیر یکی از دبیرستانهای تهران به نام ابوالحسن خانعلی به قتل رسید و از آن پس معلمین این روز را به عنوان روز معلم گرامی میداشتند؛ اگر چه رسمیت نداشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، معلمان درصدد برآمدند این مناسبت را به صورت رسمی احیا کنند اما اعلام ترور آیتالله مطهری سبب شد روز معلم با این واقعه رسمیت یابد. در عمل روز معلم به تقویم رسمی آمد منتها نه به یاد معلمی که در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ به قتل رسیده بود بلکه به یاد استاد دانشکدۀ الهیات و البته در همین روز. برای این مدعا چه گواهی معتبر از این که روزنامه اطلاعات در صفحه آخر شماره ۱۵۸۴۲ خود و در روز ۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ – یعنی دو روز قبل از شهادت استاد مطهری – این خبر را درج کرد:
«کانون مستقل معلمان تهران با صدور اطلاعیهای به مناسبت سالروز شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی خواستار این شد که ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز معلم نامگذاری شود و از همۀ همکاران دعوت کرده است روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت در مراسمی که به این منظور در باشگاه معلمان واقع در خیابان کاشان برگزار میشود، فعالانه شرکت کنند.»
در واقع روز ۱۲ اردیبهشت در همان شمارهای که خبر ترور شب قبل را منتشر کرده از این روز به عنوان روز معلم یاد کرده و از برگزاری چند آیین دیگر خبر داده است.
۲. در سال ۱۳۴۰ و در دوران نخستوزیری جعفر شریفامامی (هم او که ۱۷ سال بعد و در جریان انقلاب ۱۳۵۷ نیز دوباره مأمور تشکیل دولت شد و سه ماه بیشتر دوام نیاورد) دولت، لایحه «اِشِل حقوقی معلمان» را به مجلس شورای ملی ارائه داد. معلمان متقابلاً به دعوت باشگاه مهرگان و در اعتراض به این لایحه در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ در میدان بهارستان تهران تجمع اعتراضی آرامی را سامان دادند که چون از طرف باشگاه مهرگان مدیریت میشد، جنبۀ سیاسی نداشت اما سرگرد ناصر شهرستانی، رییس کلانتری ۲ (بهارستان) از بیم سیاسیشدن و شکستن فضای امنیتی هشت سالۀ پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دستور برخورد و متفرقکردن معلمان را داد. خود نیز شخصاً به صحنه آمد و با کلت کمری، گلولهای شلیک کرد که جان یکی از معلمان حاضر در تجمع – ابوالحسن خانعلی – را گرفت.
این معلم که در دبیرستان جامی تهران فقه و عربی درس میداد و چون در حال تحصیل در مقطع دکتری دانشکده معقول و منقول – الهیات بعدی – بود به «دکتر خانعلی » شهرت داشت.
اشاره شد که نگرانی رییس کلانتری بهارستان این بود که اعتراض معلمان، سیاسی شود و اتفاقا بیتدبیری خود او فضا را سیاسی کرد و به اعتصاب ۱۱ روزه معلمان، سقوط کابینۀ شریفامامی و روی کار آمدن دکتر علی امینی انجامید. نخستوزیر جدید که سیاستمداری کهنهکار و از رجال قاجار بود، برای ترمیم وجهه خود و دولت و حکومت، محمد درخشش، رییس باشگاه مهرگان، را به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی کرد.
هر چند در سالهای ۴۱ و ۴۲ روز ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز معلم گرامی داشته شد اما پس از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ چون فضای سیاسی کشور به کلی تغییر کرد و رژیم شاه از هر اعتراض صنفی هم تلقی سیاسی داشت و نگران ترویج گفتمان چپ به این بهانه هم بود، این مناسبت در محاق ماند تا انقلاب ۱۳۵۷ پیروز شد.
همان گونه که از خبر روزنامه اطلاعات برمیآید و قبل از ترور مرحوم مطهری اعلام شده بود، قرار بوده در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ روز معلم احیا و گرامی داشته شود اما در سایۀ آن واقعه قرار گرفت.
با این وصف ۱۲ اردیبهشت در جمهوری اسلامی هم روز معلم شد اما به خاطر شهادت آیتالله مطهری. حال آن که او آموزش و پرورشی نبود (به مفهوم اداری کلمه) و استاد دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران به حساب میآمد و اصطلاح «معلم انقلاب» هم برای دکتر علی شریعتی به کار میرفت. با این حال معلمان استقبال کردند چون امید داشتند جایگاه آنان با این توجه ویژه ارتقا مییابد. کما این که هر دو نخستوزیر بعد از دولت موقت نیز آموزش و پرورشی بودند.
با این حال سالها گذشت و در دورۀ اصلاحات بود که یادداشتهای «شیرزاد عبداللهی» در مطبوعات، موجب این یادآوری تاریخی شد.
جالب این که ابوالحسن خانعلی دانشجوی دوره دکتری دانشکده الهیات بود و آیتالله مرتضی مطهری هم هنگام شهادت، استاد همین دانشکده.
اشتهار شهید مطهری اما چنان که اشاره شد به آموزش و پرورش نبود و در حالی که روحانیونی چون آیتالله بهشتی، دکتر باهنر و دکتر علی گلزاده غفوری در تدوین کتب درسی «تعلیمات دینی» همکاری داشتند و مطهری ارتباط و دخالتی نداشت و رابطهاش با آموزش و پرورش از طریق دوستانی چون دکتر یدالله سحابی – پایهگذار دبیرستان کمال – یا آیتالله موسوی اردبیلی – پایه گذار مدرسه مفید – بود.
۳. معمولا گفته میشود استاد مطهری پس از جلسۀ شورای انقلاب ترور شده است؛ حال آن که برای شرکت در جلسه موسسۀ فرهنگی «متاع» – مکتب تربیتی اجتماعی، علمی – به خانۀ دکتر یدالله سحابی در خیابان فخرآباد رفته بود. همان روز دو عضو دیگر شورای انقلاب – دکتر بهشتی و ابوالحسن بنیصدر – در راهپیمایی روز کارگر – که حزب جمهوری اسلامی، بانی آن بود – سخنرانی کرده بودند و شورای انقلاب جلسهای نداشت و اگر هم داشت در خانۀ دکتر سحابی – که دیگر عضو آن نبود – برگزار نمیکرد. این اشتباه به خاطر آن است که جایی دکتر علی لاریجانی – داماد مرحوم مطهری – به خبرنگار روزنامۀ اطلاعات گفته بود استاد در جلسۀ هیأت دولت شرکت کرده بود.
۴. همان گونه که گفته شد ترور در شامگاه ۱۱ اردیبهشت اتفاق افتاد اما چون این روز به نام روز کارگر شناخته میشود بعدتر ۱۲ اردیبهشت به عنوان روز شهادت استاد و روز معلم تعیین شد و تا سالها کسی یادآوری نمیکرد یا از ذکاوت نامگذاران بود که به خاطر مرحوم مطهری روز معلم و خاطره قتل مرحوم خانعلی هم احیا شد و به احتمال قویتر تنها یک تصادف بوده است.
با توجه به این که مرحوم خانعلی نیز معلم بوده و در حال تحصیل در دانشکده الهیات یادکردِ این دو مناسبت منافاتی با هم ندارند و مشخص نیست چرا رسانههای رسمی اصرار دارند مناسبت روز معلم را تنها شهادت آیتالله مطهری ذکر کنند. حال آن که در ۱۲ اردیببهشت ۴۰ یک معلم به دست رییس کلانتری کشته شده و از این حیث مانند ۱۶ آذر میتواند گرامی داشته شود و اتفاقا بر مطالبات صنفی تاکید کنند.
۵. جدای روز معلم، سالروز شهادت استاد مطهری میتواند مناسبتی برای تقبیح خشونت و تعصب در قرائتهای دینی هم باشد. مطهری به دست یکی از اعضای گروه فرقان ترور و در واقع قربانی «جهل مقدس» شد؛ اصطلاحی که آیتالله محقق داماد وضع کرده یا بیشتر به کار میبرد.
سرکردۀ این گروه یک طلبه اخراجی به نام «اکبر گودرزی» بود و جای شگفتی است که چرا تلویزیون درباره این گروه و تفکراتشان کار تبلیغی لازم را انجام نمیدهد و چرا با حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه که مسئولیت رسیدگی به پروندۀ گروه فرقان را بر عهده داشت، گفتوگو نمیکند و اگر هم گاهی اشارتی دارند دربارۀ برداشت غلط آنان از نوشتههای دکتر شریعتی است؛ در حالی که اگر به شریعتی علاقه داشتند و مطهری را به اتهام اختلاف با شریعتی ترور کردند، چرا روحانیون علاقهمند به شریعتی را هم هدف قرار میدادند؟ یا به بهانۀ فرقان میتوانند با حجتالاسلام ناطق نوری نیز مصاحبه کنند. چون برای اولین و آخرین بار تنها در این موضوع در جایگاه قاضی نشست و در کنار معادیخواه، فرقانیها را محاکمه کردند. به بیان دیگر ۱۲ اردیبهشت هر سال یادآور پاسخ اندیشه با گلوله است؛ کاری که فرقانیها انجام دادند.
۶. در فرهنگ تشیع اگر چه نام شهید به نیکی میماند اما از قاتلان هم (البته با ابراز انزجار) یاد میشود. از این رو جا دارد به جز اکبر گودرزی، رییس گروه فرقان، به نام قاتل – محمدعلی بصیری – و همدستان او – حمید نیکنام و وفا قاضیزاده – هم اشاره شود. ضارب مطهری کمتر از یک سال بعد اعدام شد.
۷. آیتالله مطهری رییس شورای انقلاب بود؛ هر چند تا آن لحظه کسی نمیدانست اما جالب است که در این جایگاه هم در جلسۀ یک موسسۀ غیر دولتی شرکت میکند. یعنی که همچنان به استمرار فعالیت در عرصههای مدنی همچنان باور داشته و یک سر غرق در مناسبات قدرت نشده آن وقت در سالهای بعد افراد از نردبان یک حزب و تشکل بالا رفتند و تا به قدرت رسیدند، رابطۀ خود را گسستند.
۸. دست آخر این که در آن ۱۰ سال که علی لاریجانی رییس سازمان صداوسیما بود، یاد مطهری پررنگ بود و کنفرانسهای حکمت مطهر هم برگزار میشد. بعدتر و بهخصوص هر چه فرزند استاد – علی مطهری – با اصولگرایان زاویه پیدا کرد از مطهری کمتر میگویند. حالا اما امسال علی لاریجانی داماد استاد هم به رغم سابقۀ سه دوره ریاست مجلس مثل فرزند مطهری یک رد صلاحیت شده است.»