آوای مرز / شاهرخ احمدزاده : شغلهایی هست که در نظر مردم آنچنان که باید قدر دانسته نمیشوند. آنچه دیده میشود یک دکور است که شاید تنها شیک است و حتی فاخرانه، اما کمتر کسی میداند پشت صحنهی آن چه روزگارهای سخت و بیخوابیهایی سپری شده است.
در این میان اما پزشکها، نه شاید تنها در ایران، که در همه جای دنیا دستکم توسط مردم آنچنان که باید مورد احترام و قدرشناسی قرار نمی گیرند مگر تا روزی که پای جان در میان باشد. کسی که پزشک میشود، حتی اگر فرض تنها ثروتمند شدن یا جایگاه اجتماعی یافتن در نظرش یک هدف نهایی باشد، آگاهانه و صادقانه تصمیم گرفته آن را از یکی ازسختترین و طاقتفرساترین روشهای تعریف شدن در دنیا به دست بیاورد. تحصیلکرده پزشکی راه میانبر را انتخاب نکرده. اما با فرض قبولی یک علاقهمند به پزشکی در دانشگاه، او در نهایت برای پزشک شدن، روی کاغذ، چه مسیر صعبالعبوری را میبایست که طی کند؟
۷ سال درس خواندن و دوره دیدن، تا پزشک عمومی شدن
او تا ۴ سال ابتدایی رشته پزشکی، Student محسوب میشود، بعد دوران Stager یا Extern خود را شروع میکند که از اینجا وارد کارِ عملی در بیمارستان میشود. بعد از آن از اواسط سال ۶ام، دوران پایانی یا Intern خود را میگذراند. دانشجوی پزشکی که این مسیر را از ۱۸ سالگی آغاز کرده، در زمان فارغالتحصیلی ۲۵ ساله است.
۳ تا ۷ سال درس خواندن و دوره دیدن برای پزشکِ متخصص شدن
در این مرحله، او در برخی رشتهها ۳ سال، در اغلب رشته ها ۴سال و در برخی تا ۷ سال (جراحی مغز و اعصاب) باید درسبخواند و در بیمارستان کار کند تا دوره رزیدنتی یا تخصص خود را با موفقیت سپری کند. این محصلِ طب، با احتساب دوران طرح اجباری در دور افتاده ترین شهرها و روستاها، زمانی که به شهر خود بازمیگردد حال به ۳۱سالگی یا حتی ۳۴سالگی رسیده است.
۲ سال درس خواندن و دوره دیدن برای فوق متخصص شدن
این دو سال که به دوره فلوشیپ هم مشهور است در بسیاری از رشتهها ۱۲امین سال درس خواندن و دربرخی دیگر رشتهها ۱۵امین سال درس خواندن و تحقیق و دوره دیدن توسط دیگر اساتید است. بنابراین فارغالتحصیل از این دوره وقتی محیطهای آکادمیک را ترک میکند، با احتساب دوران طرح تخصص در مناطق محروم بین ۳۵ تا ۳۷ سال سن دارد.
خوب واقعیتش را بخواهید، کمتر کسی وجود دارد در میان ما که اگر قصدی جز خدمت و کمک به سلامت، جان و رفاه داشته باشد برای انتخاب رشته پزشکی، حاضر باشد چنین مسیر پر از سختی و مطالعه و آزمون و تجربه یک دهه بیخوابی کشیدن را طی کند تا به نقطهای برسد که بتواند در آن به طبابت بپردازد.
مردم و دولت ما حق جامعه پزشکیمان و تلاشگران درمان را ادا نکردیم ، جامعهای به غایت تحصیلکرده و زحمتکشیده که به گردن احساس آرامش و حتی امنیت ملی ما حق بزرگی دارد. در جامعهای که تناسب ثروت با زحمت سالهاست از میان رفته هیچ کس چنین مسیری سخت و پر از فشارهای روانی را برای پیشرفت انتخاب نمیکند مگر انسانی تلاشگر، بااراده، چشم پوش به قضاوت اشتباه دیگران و خستگیناپذیر بوده و قصدش انتخاب راهی شرافتمندانه برای جلو رفتن باشد.
به سهم خودم، روز تولد ابنسینا را، به همه پزشکان ایرانی تبریک میگویم. دستشان را میبوسم و برای همه زحماتی که در کنار دیگر اعضای کادر درمان (پرستار، و کارشناس و …) خاصه در این دوران بحران کرونا متحمل شدند درود می فرستم از طرف خودم مینویسم، و از صمیم دل می گوییم پزشکان عزیز، ما سلامت خودمان و عزیزان زندگیمان را مدیون اکثر شماها هستیم حتی اگر وظیفه اجتماعیتان باشد. و یک دقیقه دعا برای همه پزشکان و اعضا کادر درمانی که در این ماهها جان خود را در جنگِ نابرابر درمان مبتلایان به Covid-19 از دست دادند و خانوادههایشان عزادار شدند. در آرامش ابدی باشید و بدانید که یادتان زنده است.