آوای مرز / خالد توکلی : حوادث تلخ و مرگباری در اطراف ما رخ میدهند و چندی نمیگذرد که شبیه آنها ، باز، در جایی دیگر و در زمانی دیگر اتفاق میافتد. چرا این اتفاقات تلخ مایه عبرت نمیشوند؟
میدانیم که نه بخش عمدهای از خودروهای ساخت داخل و نه جادهها کیفیت و امنیت لازم را ندارند و نه جاده محل کورس گذاشتن و خودنمایی است و اگر قوانین راهنمایی و رانندگی و از آن مهمتر احتیاط رعایت نشود، ممکن است خسارات و هزینههای جبرانناپذیری بر فرد و جامعه تحمیل شود. با وجود این، هر از گاهی، حادثهای ناگوار در خیابانها و جادهها خانوادههایی را داغدار و روح و جان مردم را به درد میآورد. تکرار این حوادث نشان میدهد این اتفاقات زیانبار و غیر قابل جبران برای بسیاری از ماها عبرتآموز نیستند.
در جامعهشناسی رفتاری مفهومی تحت عنوان «تقویت» وجود دارد که بر اساس آن شاید بتوان به پرسشی که در بالا آمده است، پاسخ داد. تنبیه یکی از عناصر اصلی قضیه تقویتکنندههاست و موجب میشود امکان تکرار یک عمل معین در آینده کاهش یابد. پاداش که یکی دیگر از مفاهیم بنیادی قضیه تقویت است احتمال تکرار یک رفتار را در آینده افزایش میدهد. نکتهای که در رابطه تقویت – تنبیه وجود دارد این است که تنبیه باید مداوم باشد تا رفتار خاموش گردد اما اگر به صورت مداوم نباشد و بهتناوب اعمال شود، امکان تکرار رفتار کاهش نمییابد. به عبارت دیگر تنبیههای متناوب، کارساز نیستند.
از آنجایی که آثار و تبعات زیانبار ماجراجوییهای خودرویی و جادهای که منجر به کشته شدن و مجروحیت افراد میشود، حتمی نیست و «تصادفی» یا متناوب است، احتمال تکرار رفتار وجود دارد و دیدن تصادف یا شنیدن خبر آن منجر به کاهش ماجراجویی در خیابان و جاده نمیشود. علاوه بر این، نتایج آن نه تنها همواره زیانبار و ناگوار نیست بلکه ممکن است برای کسانی که گرفتار تبعات ناشی از تصادف نشدهاند، گاهی پاداش نیز بههمراه داشته باشد، لذا علیرغم احتمال وقوع حادثه ناگوار و ناخوشایند، تکرار این رفتارها بیشتر محتمل است.
در تفکر سنتی و بهطور خاص در «پادگان» نوع خاصی از تنبیه تحت عنوان «تنبیه کل گروهان – تشویق یک نفر» وجود دارد. این اصل بیش از آن که برای کاهش کنشهای نامطلوب بر اقناع یا تشویق تأکید داشته باشد به تنبیه و آن هم تنبیه کل جامعه تأکید دارد تا شاید وجدان جمعی تقویت شود و خود وظیفه کنترل و در صورت لزوم انتقام از فرد خطاکار را برعهده بگیرد تا رفتار ناپسند تکرار نشود.
در استراتژی برخورد و مقابله با ماجراجوییهای خیابانی و جادهای بهعنوان رفتارهای نابهنجار که هزینههای فراوانی بر جامعه تحمیل میکنند، اصل بر تنبیه همه است تا شاید از این رهگذر احتمال تکرار رفتارهای نابهنجار کاهش یابد؛ برای نمونه مبلغ جریمهها افزایش چشمگیری مییابند یا در تمام خیابانهای شهر و حتی برخی از کوچهها سرعتگیرهایی ایجاد میشود تا از انجام رفتارهای ماجراجویانه و نابهنجار برخی از رانندگان خودروها ممانعت بهعمل آید.
سیاست ایجاد سرعتگیر و افزایش مبلغ جریمهها قبل از هر چیز منصفانه نیست چرا که شامل تمامی افراد جامعه میشود، به عبارت دیگر کسانی که بههنجار عمل میکنند و بدون آنکه تخلفی را مرتکب شده باشند، نیز مجازات میشوند. نکته دیگر آن است این اصل شاید در جوامع کوچک (در حد یک پادگان) که مستلزم تمرین و تربیتهای دشوار، خاص و حساس است، در مواردی بتواند به کنترل رفتارهای خاصی بیانجامد اما در جامعه که پیچیدگیهای خاص خود را دارد، این امر ممکن و میسر نیست. در یک جامعه بیش از تنبیه (آن هم از نوع پادگانی آن) اقناع، تشویق، آموزش و فرهنگسازی بر رفتارهای بههنجار و نهادینهسازی آنها مؤثر هستند و در بسیاری از موارد تکرار یا عدم تکرار عمل مناسب را موجب میشوند.
این روش که بر تنبیه فراگیر مبتنی است در برخورد با «مَی» نیز انجام شده است؛ مولوی آن را اینگونه بیان کرده است:
باده نی در هر سری شر می کند آنچنان را آنچنان تر می کند
گر خورد عاقل نکو فر می شود ور خورد بدخوی بدتر می شود
لیک چون اغلب بدند و ناپسند بر همه می را محرم کرده اند
حکم غالب راست چونکه اغلب بدند تیغ را از دست رهزن بستدند
مولوی علت اصلی حرام شدن «مَی» را بدخوی و ناپسند بودن اغلب افراد جامعه میداند وگرنه باده نه تنها به خودی خود بد نیست بلکه اگر عاقل آن را بنوشد نکوفر و عاقلتر نیز خواهد شد. نکته مهمی که در سخن مولوی وجود دارد این است که به علت بیاعتمادی نسبت به اغلب و اکثریت افراد جامعه، آنها «بد» تلقی میشوند و شایستگی بادهنوشی را ندارند. حکم فراگیرشدن سرعتگیرها دقیقاً همانند حکمی است که برای میخوارهها صادر شده است، بدینگونه که چون اغلب مردمانی که از خودرو استفاده میکنند بدخوی و ناپسند هستند حکمی صادر شده است که دربرگیرنده خوب و بد جامعه است و همه را به یک چوب میراند.
در بحث ماهواره و فضای مجازی نیز بر همین منوال عمل شده است. ظاهراً اکثریت و اغلب جامعه «صغیر» و بد تصور میشوند که توان تمییز خوب از بد را ندارند و با توجه به این که نمیتوانند مصالح خود را تأمین کنند، امکان انحراف آنها میرود، به همین دلیل باید کل جامعه از دسترسی به فضای مجازی و ماهواره محروم و منع شوند.
عامل دیگری که مانع از آن میشود تا از ماجراجوییهای حین رانندگی عبرت گرفته نشود تعلق اجتماعی ماجراجویان به گروههای جوانی و نوکیسهگان است. در هر دوی این گروهها، خودنمایی، عنصر مهمی از خردهفرهنگ رانندگی آنها بهشمار میآید.
نوکیسهها که نتیجه اقتصاد ناسالم مبتنی بر شانس، رانت و قاچاق هستند و نابردهرنج به گنج دست یافتهاند، بیش از دیگر گروههای اجتماعی خودنمایی میکنند. اقتضای سن جوانی نیز جلب توجه دیگران و نمایش جرأت و جسارت است تا در گروه همالان خود دست کم گرفته نشوند. این دو گروه، در هنگام رانندگی بر اساس خردهفرهنگ رانندگی خاصی که میپسندن و ماجراجویی و خودنمایی از عناصر اصلی آن است، عمل میکنند. در این خردهفرهنگ، حوادث و اتفاقهای ناگوار نادیده گرفته میشوند و ماجراجویان قدر میبینند و در قهوهخانههای سنتی و محافل دیگری که دارند، آنها را بر صدر مینشانند. نکته قابل توجه در این زمینه آن است که محل تجمع ماجراجوایان رانندگی در سطح شهر کم نیست و دورهمیهایشان معمولاً تا پاسی از شب ادامه دارد. این افراد چه در خیابانهای داخل شهر باشند و چه در جادهها، سرعت زیاد، سبقتهای غیرقانونی، گفتوگو در حین رانندگی میان سرنشینان دو خودرو، بیتوجهی به خودروهای دیگر و … را انجام میدهند و تصادف و حادثه را ناشی از این رفتارها را بهجان میخرند.