اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست

آوای مرز / منصور اولی : استان کردستان جزو استان های محروم در ایران هست یا نه؟ این بحث یکی از جدل های دامنه دار بوده است؛ برخی مدام بر طبل «محرومیت استان» می کوبند و برخی هم بر این باورند که کردستان «محروم نیست». در یک بررسی کارشناسی و تحلیلی پی خواهیم برد هر دو گزاره در عین حال هم درست و هم نادرست است.

برای درک بیشتر این مسئله باید اول بین مفهوم بسیاری از پارامترهای دخیل در تعاریف اقتصادی و اجتماعی از دیدگاه علمی تفاوت قائل شده و به مفاهیم اصلی آنها و نوع دلالت شان بر پدیده ها عمقی تر توجه کنیم. یکی از مهم ترین این پارامترها تفاوت میان تعریف «دارایی» و «ثروت» در تئوری های اقتصادی و همچنین جامعه شناختی است.

بر اساس اصول علمی اثبات شده، دارایی آن چیزی است که به صورت بالقوه و عموما خدادادی در نزد یک فرد، جامعه یا محیط جغرافیایی وجود دارد و عموما هم فرد یا جامعه یا محیط جغرافیایی در «اکتساب» آنها نقشی نداشته اند. با قبول این تعریف می تون منابع مهم استان و ظرفیت های بالقوه آن را جزو «دارایی» های طبیعی آن به شمار آوریم. مثال های آن هم آشناست از منابع آبی، خاک و معادن بگیرید تا مرز و جذابیت های گردشگری و حتی با کمی اغماض جذابیت های فرهنگی و بسیاری دیگر از ظرفیت ها.

می توان مدعی شد که هیچ فرد، حاکم و مسئولی کوچکترین نقشی در شکل گیری این دارایی ها در استان کردستان نداشته است و این محیط جغرافیایی- زیستی به صورت بالقوه این ظرفیت ها را به صورت طبیعی دارا بوده است. بنابراین استان کردستان از حیت این دارایی ها نه تنها «محروم» نیست بلکه اتفاقا یکی از استان های بسیار برخوردار ایران هم به حساب می آید.

برای روشن تر شدن بحث ذهن های کنجکاو می توانند برخی از این ویژگی ها  را در برخی مناطق دیگر بررسی کنند تا پی ببرند که بسیاری از این مناطق از عمده این مواهب بی بهره اند و اتفاقا از حیث این دارایی ها  جزو استان های «به شدت محروم» هم به شمار می روند و بارزترین مثالش هم می تواند میزان بهره مندی از منابع آبی باشد که بحث داغ سال های اخیر است.

اما تناقض هم از همینجا شروع می شود. بسیاری از این مناطق محروم از «دارایی»؛ اتفاقا بسیار «ثروتمند» هستند و این در حالی است که کردستان بر اساس شاخص های اقتصادی از جمله درآمد سرانه ملی، جزو یکی از فقیرترین استان های ایران است و ریشه اینکه برخی آن را «استان محروم» لقب می دهند به کم بهره بودن در همین شاخص ها از جمله شاخص حمل و نقل و درآمد سرانه بر می گردد.

حال باید دید چرا چنین است و ریشه شکل گیری این تناقض کجاست؟ بر اساس تئوری های اثبات شده اقتصادی که بسیاری از آنها در دانشگاه های کشور و از جمله اتفاقا در همین دانشگاه کردستان هم به وفور تدریس می شود؛ فاصله میان «دارا بودن» و «تروتمند شدن» و پس از آن «صاحب سرمایه شدن» یک فرآیند «شدنی» است.

به زبان ساده تر یک فرد «دارا» بر اساس این تئوری؛ باید فرایندی را طی کند تا «ثروتمند شده و سپس صاحب سرمایه شود» چرا که میان «سرمایه و ثروت» هم باز تمایز هست.

دکتر محسن رنانی، نظریه پرداز برجسته ایران در این حوزه هنگام سخن، مثالی دارد که می تواند در درک این مفاهیم راهگشا باشد از این قرار که می گوید: «فرض کنیم کسی یا کسانی ارثی مهم از پیشینیانشان به آنها رسیده است. اما آنها به هیچ وجه نمی توانند در آن دخل  و تصرف کنند یا نمی خواهند و علم اش را ندارند در هر صورت این ارث یک «دارایی» است که منجر به «ثروتمند» شدن آن کس یا کسان نمی شود و سرمایه ای هم برای آنها به ارمغان نمی آورد و نمی توانند به آن ارزش افروده ای اضافه کنند و در نهایت اگر ملک باشد شاید بتوانند در آن سکنا گزیند در همین حد. اما اگر آنها این ارث را دستکاری یا بفروشند و با آن چیزهای دارای ارزش افزوده تر بخرند و بتوانند برای رفاه خود از آن سود ببرند آنگاه این دارایی تبدیل به ثروت شده است.»

از این مثال دکتر رنانی می توان برای توصیف «دارایی» های به ارث رسیده به مردم کردستان بهره برد. استان کردستان را از این منظر می توان یک استان سرشار از «دارایی» و محروم از «ثروت» لقب داد. در مسیر تبدیل دارایی به ثروت و سپس سرمایه هم ریزه کاری های جدی باید لحاظ شود که در عمده اقدامات عمرانی در استان این ریزه کاری ها هم رعایت نشده و نتیجه آن تبدیل درایی به یک دارایی دیگر بدون استفاده، آن هم با صرف هزینه  بوده است. شاهد مثال آن استفاده از منابع آبی در استان.

ما در کردستان دشت های سرسبز قروه و دهگلان را در مسیر تبدیل شدن به بیابان قرار داده ایم و از منابع  آب زیرزمینی آن  برای تولید سیب زمینی استفاده می کنیم. سیب زمینی با هزار مشقت با هدر دادن منابع استراتژیک آبی تولید می شود اما در نهایت نه ثروتی به استان اضافه می کند و نه حتی به یک «دارایی» که بتوان ذخیره کرد برای آیندگان بدل می شود، بلکه یک دارایی را به یک محصول بدون صرفه تبدیل کرده و نام آن را کشاورزی گذاشته ایم.

چه میزان از بودجه استان که آن هم جزو دارایی ها به حساب می آید، صرف ساخت و نگه داری فرودگاه سنندج شده است؟ حال می بینیم این فرودگاه علاوه بر اینکه اقتصادی نیست مدت هاست که متروکه هم شده و پروازی در آن انجام نمی گیرد. بنابراین بودجه استان که یک دارایی قابل اتکا بوده به یک دارایی بلااستفاده تبدیل شده و ثروتی از محل آن به استان از آن اضافه نشده که این ثروت در یک فرآنیده تبدیل به ثروت های دیگر شود و آنقدر ارزش افزوده پیدا کند که بتوان به آن لقب سرمایه داد. این مثال به صورت بازرتر در مورد فرودگاه سقز هم صدق می کند.

 این فرآیند در مورد معادن استان و سایر دارایی آن هم به همین صورتِ مشکل دار طی شده  به طوری که در سال میلیون ها تن معدن در استان برداشت می شود اما درآمد سرانه مردم کردستان همچنان نصف میانگین کشوری است که نشان می دهد این دارایی ها به «ثروت» تبدیل نشده است بلکه فقط هدر رفته یا به دارایی های کم اتکاتر تبدیل شده است.

همین امروز (۸ اسفنده ۱۴۰۰)  که این  تحلیل  نگاشته می شود، اقدامات اجرایی منطقه اقتصادی بانه و مریوان با حضور مشاور رییس جمهور در استان آغاز شده است؛ مرز یکی از مهم ترین دارایی های استان کردستان است اما آیا ایجاد این منطقه آزاد غیر از گران شدن زمین های آن و واگذاری به افراد و بعد تبدیل شدن به یک دارایی دیگر، دستاوردی خواهد داشت؟ آیا این دارایی مرزی به «ثروت» و سپس «سرمایه» تبدیل می شود؟ اگر بشود یعنی ما از این دارایی برای تولید ثروت استفاده کرده ایم وگرنه باز هم یک دارایی دیگر را به یک دارایی کمتر قابل اتکا، آن هم با صرف هزینه مبدل ساخته ایم.

بر این اساس یکی از ایرادات مهم به برنامه ها و تئوری های توسعه در استان این است که همواره جای این پرسش از سوی تدوین کنندگان آن خالی بوده است که: «آیا دست بردن در دارایی های استان به ایجاد ثروت می انجامد یا نه؟» واقعیت روی زمین بر اساس شاخص های اقتصادی از جمله مهم ترین آنها «درآمد سرانه» نشان می دهد عموما دست بردن در این دارایی ها ثروتی برای استان به ارمغان نیاورده است.

مثالی بارز در شیوه برخورد با دارایی ها و تبدیل آن به ثروت و سرمایه؛ کشور نروژ به عنوان یک صادرکننده نفت است. این کشور در طول سال های متمادی فروش نفت؛ هیچگاه از درآمد آن در بودجه عمومی و حتی عمرانی خود استفاده نکرده است. درآمدهای نفتی آن مستقیم به صندوقی مانند صندوق ذخیره ارزی خودمان واریز شده و سپس از آنجا با سازو کارهای قانونی و مشخص به نفع مردم این کشور در بازارهای سهام سراسر دنیا سرمایه گذاری شده است به طوری که امروزه نروژ در بسیاری از شرکت های مهم دنیا سهامدار است. این یک روش موفق تبدیل دارایی (نفت) به ثروت و سرمایه (سهام) است.

اما در کردستان و البته در حالت عمومی تر در ایران می توان گفت این فرآیند طی نمی شود و ما مدام دارایی هایمان را تبدیل به دارایی های دیگر می کنیم بدون توجه به ایجاد ارزش افروده. از این منظر است که استانی مانند کردستان با این اینکه سرشار از دارایی بالقوه است اما از ثروت محروم می ماند……

(در بسط برخی مفاهیم در این یادداشت از درس گفتارهای دکتر رنانی استفاده شده است)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر خبرها

اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست