آوای مرز :شفیع بهرامیان، روزنامهنگار در یادداشت پیش رو با اشاره به رسالت و وظیفه رسانههای مستقل جهت ارتقای مهارت و سواد اطلاعاتی مردم و اتخاذ بهترین تصمیم به توضیح و تبین ۵ نوع از استراتژیهای غیر اخلاقی در فضای مجازی و رسانه ای پرده برمی دارد.
اگر این روزها در فضای مجازی باشید جریانی «اقلیت» اما منسجم و هوشمند در حال به تله مارپیچ سکوت کشاندن اکثریت مردمی است که همانند «آن جریان» نمیاندیشند! اتاق فکر این جریان که زندگی و بقای حیات «اقتصادی» و سیاسی خویش را در ایجاد دودستگی یا «خودی» و «دشمن» سازی – صوری و تصنعی- میبیند با استفاده از تاکتیکهایی چون «ساختن یک یا چند دشمن فرضی» (To Make A Supposed Enemy)، «ترور شخصیت» رقیب (Character assassination)، «دیگریسازی» یا خودی و غیرخودی کردن جامعه (Othering) و از همه مهمتر تله «مارپیچ سکوت»(spiral of silence) سعی در تحمیل خواسته خود بر فضای روحی و روانی مردمان مناطق «چند فرهنگی» دارد. این جریان برای این منظور استراتژیهای زیر در حوزه رسانه مورداستفاده قرار میدهد:
دشمن سازی:
دشمنسازی یا دیگریسازی دروغین، یک استراتژی خطرناک و غیراخلاقی برای همراه کردن مردم است. این استراتژی با ایجاد ترس، خشم و سوءظن، مردم را به دو گروه «ما» و «آنها» تقسیم کرده و «آنها» را بهعنوان دشمن یا تهدید معرفی میکند چراکه با دشمنسازی یا دیگریسازی دروغین میتوان مردم را با خود همراه کرد.
ایجاد ترس:
با بزرگنمایی خطرات و تهدیدات یک گروه خاص، ترس و اضطراب در مردم ایجاد شده و با استفاده از اخبار جعلی و پروپاگاندا، تصویری منفی از «آنها»ی غیر از خود ارائه میشود. در این شیوه با ایجاد جو ناامنی و بیثباتی، مردم به دنبال راهی برای نجات میگردند که این «جریان» در چنین وضعیت بیثبات و آشفته روانی جامعه، میتواند خود را بهعنوان «ناجی» آنان معرفی کند.
برانگیختن خشم:
این جریان با تحریک احساسات ملیگرایانه و یا مذهبی، خشم مردم را به سمت «آنها»ی دیگر هدایت کرده و با مظلومنمایی خود و برجسته کردن ظلمهایی که «آنها»ی دیگر مرتکب شدهاند، خشم مردم را افزایش میدهد در نتیجه با ایجاد فضای دوقطبی، هرگونه مخالفت با خود را بهعنوان همدستی با «دشمن» معرفی میکند.
ایجاد سوءظن:
این جریان، با شایعهپراکنی و تهمت زدن، «آنها»ی غیر از خود را بهعنوان گروهی غیرقابلاعتماد و خطرناک معرفی کرده و با ایجاد تفرقه و جدایی بین گروههای مختلف، انسجام اجتماعی را تضعیف میکند همچنین با ایجاد فضای بیاعتمادی، مردم را به خویش وابسته کرده و خود را بهعنوان منبع اطلاعات موثق و «تنها راه نجات» معرفی میکند.
تله مارپیچ سکوت:
در این شگرد، رسانهها و یا فعالان «هماهنگ شده» این جریان در شبکههای اجتماعی میتوانند به شما تلقین کنند نظر و تفکر شما در «اقلیت» است درحالیکه شاید نظر شما و نظر بیشتر مردم در «اکثریت» باشد؛ از همین طریق شما را وادار به سکوت میکنند. روش کار چنین است که معمولاً ۵ تا ۱۰ نفر به شکلی هدفمند در گروههای مختلف فضای مجازی حضور یافته و لیدر آنان شروع به تخریب و تخطئه رقیب و یا ایجاد فضای «خودی» و «غیرخودی» کرده و برای این منظور برخی اطلاعات «خاکستری» (ترکیبی از راست و دروغ) را در گروه مردم منتشر میکند؛ اگر کسی در مقام پاسخ برآید بلافاصله هر یک از اعضای تیم وظیفه دارند با او مقابله کرده و شخص در سیبل بمباران اطلاعاتی این گروه منسجم قرار میگیرد تا جاییکه سایر اعضای عادی گروه از ترس «طرد گروهی»، وادار به سکوت و عدم واکنش میشوند؛ با چنین روشی اقلیت میتواند فضای گروههای اجتماعی را اول به سمت «سکوت» و سپس «همراهی با خود» تغییر دهد.
این سنخ استراتژیهای غیر اخلاقی نهتنها به انسجام جامعه آسیب میرساند، بلکه زمینه را برای خشونت، درگیری، کاشتن بذر کینه و نفرت نژادی و قومی و مذهبی و حتی تقابل فکری و فیزیکی فراهم میکند. اینگونه «جریانسازی» در گذشته نهچندان دور و به دلیل شناخت کم عموم مردم از تاکتیکهای جنگ روانی میتوانست نتایج مورد انتظار این سنخ جریانات را محقق سازد ولی اکنون و به مدد ارتقای سواد و فهم رسانهای و سیاسی مردم، میتوان امید داشت که چنین ترفندهایی نتواند به مقصود و منظور که همانا ایجاد موج عمومی و موجسواری یک «جریان» ذینفع است، برسد.
مخلص کلام اینکه با گفتگوی شفاف و صادقانه با مردم، ارائه اطلاعات دقیق و موثق، احترام به نظرات و عقاید مختلف، پذیرش تکثر و تعدد باور و نظر، تمرکز بر مشترکات و یافتن راهحلهای مشترک، تفاوت بین حوزه فردی و عمومی افراد و مردم و تشویق به همدلی و درک متقابل، بهطور پایدار و اخلاقی مردم را با خود همراه نموده. در این وضعیت رسالت و وظیفه رسانههای مستقل ارتقای مهارت و سواد اطلاعاتی مردم برای شناخت جریانات مختلف جامعه جهت اتخاذ بهترین تصمیم است.