آوای مرز : احسان هوشمند، جامعه شناس و پژوهشگر مطالعات قومی در یادداشتی در روزنامه شرق مورخه ۱۵ مهر ۱۳۹۸ اولویت هایی را برای تبلیغات در انتخابات مجلس یازدهم بر شمرده است که خواندش خالی از لطف نیست:
تجدد درباره همبستگی ملی کارکرد دوگانهای داشته است؛ تضعیف انسجام ملی و همزمان تقویت انسجام ملی دو کارکرد متعارض تجدد است. اهمیت دولت- ملتها از طریق نظام مبتنی بر آرای عمومی، ارتش و نیروی دفاعی ملی، دیوانسالاری، نظام جدید آموزش و پرورش و رسانههای عمومی، ازجمله شاخصهایی است که بر تعمیق و تحکیم همبستگی ملی اثر چشمگیری دارد. اما جهانی شدن از سویی و از دیگرسو فشار از پایین، یعنی شکلگیری هویتهای خردتر و ایجاد فرصت برای نشر اندیشههای جداییخواهانه و نیز فعالیتهای تجزیهطلبانه، موجب تضعیف همبستگی ملی میشود. مواجهه با تجارب دنیای جدید در قالب تجدد در ایران معاصر موجب بروز هر دو کارکرد تجدد، یعنی همبستگی ملی و نیز تضعیف همبستگی ملی شده است.ایرانیت پدیدهای تاریخی است که بنا بر شواهد متنوع تاریخی در سدههای متمادی موجب تعمیق همبستگی اجتماعی در میان ایرانیان شده است. بنا بر نظر دانشمندان مطالعات ناسیونالیسم، ایران پدیدهای تاریخی است و در نتیجه هر نوع مطالعه و بررسی درباره ایرانیت و خودآگاهی ایرانیان به ایرانیبودنشان نیازمند مطالعهای تاریخی است. اگر دهها دولت- ملت در دو سده اخیر بر صفحه جغرافیای سیاسی جهان ظاهر شدهاند و مطالعه ظهور ناسیونالیسم در این نظامهای نوظهور نیز نیازمند درک شرایط مواجهه این جوامع با شرایط تازه در سدههای اخیر است، مطالعه درباره ظهور و بروز ایرانیت نیازمند بازبینی تاریخی تحولات متنوعی در هزارههای گذشته این سرزمین است. ظهور ایرانخواهی و بروز نگرانی درباره سرنوشت ایران ازسوی بسیاری از نویسندگان، حکیمان، شعرا و ادبای ایرانی در سدههای گذشته نشانهای عمیق از آگاهی ایرانیان از ایرانیبودنشان است. در سدههای گذشته بیش از هر عامل دیگر نگرانی از دشمنی بیگانه و تهدیدهای دشمن خارجی است که ایرانیان را نگران سرنوشت خود میکند. اما در کنار دشمن خارجی در دهههای گذشته عامل داخلی دیگری، یعنی ظهور قومگرایی، بر این نگرانی افزوده است.قومگرایی یکی از پدیدههای متأخر سیاسی در ایران معاصر است؛ پدیدهای که اگرچه عمری کوتاه دارد و چند دهه بیشتر از ظهور و بروز آن در ایران نمیگذرد، اما خساراتی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و گاهی امنیتی بر کشور وارد کرده است. همراهی با اشغالکنندگان کشور در دهه ۲۰ خورشیدی در شمال غرب کشور در تبریز و مهاباد از جمله مواردی است که نقش مخرب قومگرایی را نمایان میکند.در این دوران چند دههای، این پدیده یعنی قومگرایی مشخصاتی داشته است. نخست آنکه قومگرایی پدیدهای برآمده از بیرون مرزهای کشور بود؛ یعنی عامل خارجی نقش روشن و انکارناپذیری در تأسیس و تحریک این جریانها ایفا میکرد.
برنامهریزی تأسیس فرقه دموکرات آذربایجان و نیز جمهوری مهاباد ازسوی استالین و دولت شوروی و با هدف کسب امتیاز نفت شمال کشور نمونهای از دخالت عامل خارجی در ظهور جریانهای قومگرا است. همچنین حمایت حزب بعث عراق از گروههای قومگرا در سالهای پس از انقلاب نمونه دیگری از دخالت عامل خارجی در این موضوع است. دوم آنکه احزاب مارکسیستی و سوسیالیستی مهمترین نیروی تشکیلاتی این جریان به شمار میرفت. سوم آنکه نهادهای درون حاکمیت و دولت، چه پیش و چه پس از انقلاب، مرزبندی دقیق و روشنی با این جریان داشتند و هیچگاه نیروهای درون دولت و حاکمیت به این جریانها وابسته نبودند.در دهههای گذشته به دلایلی فرصت و امکان بیشتر و قابلتوجهی برای افزایش تحرکات قومگرایانه در کشور فراهم شده است. برخی کمتوجهیها به هویت ملی و همبستگی ملی و ارزشهای مشترک ملی، استفاده ابزاری رقبای منطقهای یا دشمنان کشور از گروههای قومگرا و تجزیهطلب از جمله ارائه کمکهای مادی و تسلیحاتی و تبلیغاتی به این جریانها و در نتیجه تشدید فعالیتهای قومگرایانه در برخی مناطق کشور، افزایش دسترسی شهروندان به فناوریهای نوین ارتباطی، بهویژه شبکههای موبایلی و شبکههای ماهوارهای و فرصتطلبی قومگرایان برای استفاده از این ظرفیت تازه، کمتوجهی برخی دولتمردان به مخاطرات این پدیده و جدی گرفتهنشدن آن از جمله عللی است که زمینههای مادی و غیرمادی افزایش این تحرکات در کشور را درپی داشت. البته عامل دیگری را نیز باید دراینباره در نظر گرفت.استفاده جریانهای سیاسی و جناحهای کشور از مباحث قومی و افزایش رویکردهای محلیگرایانه برای پیروزی در انتخابات! این شاخص دقیقا در تعارض با رویکرد دهههای گذشته یعنی مرزبندی دولت و جریانهای درون حاکمیت با جریانهای قومی است که شوربختانه در سالهای گذشته روند رو به افزایشی نیز یافته است. تلاش برای تأسیس فراکسیون قومی در مجلس، ایراد برخی نطقهای قومگرایانه، تلاش برخی مجریان برای مقابله با ارزشهای ملی مانند ماجرای تندیس فردوسی در یکی از شهرستانها و موارد دیگر هر یک باید جداگانه بررسی و تحلیل شود تا نقش مخرب و منفی این پدیدهها روشن شود.در ماههای گذشته پدیدههای آشکاری از این رویکردهای افراطی در کشور هویدا شد. موضع شهردار یکی از شهرهای شمال غرب در برابر یکی از اعضای شورای شهر آن شهرستان درباره استفاده از زبان تمدنی، تاریخی و رسمی کشور یعنی زبان فارسی! موضعگیری برخی نمایندگان مجلس در حمایت از قومگرایی و مواردی از این دست نشانههای آشکاری از این پدیده و احتمال تشدید آن در ماههای آینده است. در سالهای گذشته ایام تبلیغات انتخاباتی فرصتی برای این جریانها فراهم کرده تا با استفاده از این فرصت شعارهای خود را علنی کنند.کمتر از شش ماه تا برگزاری دور یازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی است. کاهش فعالیتهای اصلاحطلبان و در نتیجه خلأ ناشی از این مشخصه موجب شده از سویی محلیگرایی و از دیگر سو قومگرایی بیش از گذشته فرصت بروز و ظهور داشته باشد.
این شرایط، دشمنان کشور را بیش از پیش وسوسه میکند تا از ابزارهای قومی برای پیشبرد برنامههای خود درون کشور بهره بگیرند. بحران بیسابقه خاورمیانه و شکلگیری جریانهای الحاقگرا که طمعی هم به اقوام ایرانی دارند، بیش از هر زمان دیگری به حساسیت طرح مباحث قومی دامن زده است.
در چنین فضایی بر همه نیروهای سیاسی ملیاندیش و وفادار به سرنوشت کشور فرض است تا بیش از گذشته بر انسجام ملی و همبستگی ملی پای بفشارند. مجلس شورا باید نمونه و مکانی برای اعتلای همبستگی ملی باشد. همانگونه که آرمان مشروطهخواهان در تأسیس مجلس شورا چنین بود. توافق نیروهای سیاسی و جناحی کشور بر سر ارزشهای مشترکی نظیر همبستگی و انسجام ملی، امنیت ملی، قانونگرایی، برابری شهروندان در برابر قانون، عدالت اجتماعی و مفاهیمی مشابه میتواند بیش از هر زمان دیگری فرصتهای تازهای برای بسیج ملی در دوره انتخابات پیشروی بر جای گذارد. درک شرایط پیچیده منطقه و التهاب و بیثباتی نهادینهشده در حاشیه مرزهای سیاسی کشور، تشدید رقابتهای منطقهای میان کشورهای منطقه با ایران، تشدید مشاجرات کلامی با دولت آمریکا، نارضایتی شهروندان از مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور، تدوین و ارائه شعارهای ملیاندیشانه، ارائه برنامههای کارشناسیشده برای خروج از مدار پیچیده مسائل پیشرو از جمله مقدماتی است که ضمن تعمیق ارزشهای ملی و همبستگی ملی، میتواند مشوق حضور مردم در پای صندوقهای رأی و جلب توجه به نامزدهای انتخاباتی باشد. انتخابات مجلس یازدهم فرصتی برای تعمیق همبستگی ملی است. ایرانیت سرمایه چندهزارساله ایرانیان و تجربه زیست مشترک ملی است. این سرمایه توان برانگیزانندگی ملی شگرفی دارد؛ بر نیروهای سیاسی علاقهمند به سرنوشت کشور فرض است که در انتخابات پیشروی مجلس این میراث ملی را بیش از همیشه در صدر اهداف سیاسی خود قرار دهند. همبستگی ملی را به هدف و شعار سراسری داوطلبان مجلس یازدهم بدل کنیم!