آوای مرز / عیسی مسلمان: بنظر میرسد صداوسیما جمهوری اسلامی ایران تقریباً در همهی دوران فعالیتش، براحتی و بدون مزاحم، مشغول دوقطبی سازی جامعهی ایرانی بوده و هست. توضیح فرمول دوقطبی سازی در صدا و سیما، نسبتاً ساده و دارای دو بخش همزمان است:
الف_ تنگنظری (رویهی حاکم بر بخشهای خبری) در اخبار صداوسیما، مردم ایران فقط باید همان مردم معروفِ «همیشه حاضر درصحنه» و ولایتمدار و دلباختهی انقلاب اسلامی باشند و لاغیر! در واقع، تعریفی که اخبار از مردم ارائه میدهد، یک تعریفی است که بیشتر باب میل حاکمان است و موجبات رضایت حکومت از صدا و سیما را فراهم میکند. در اینجا آن چیزی که بیش از همه خسارتبار است، اینست که هرگونه تجمعات اعتراضی نسبت به حکومت، خارج از وظایف مردم انقلابی تعریف شده است. یعنی انگار از نظر تحریریه خبر صدا و سیما(و البته طبق اخبار خروجی آن تحریریه)، یا جمهوری اسلامی آنقدر خوب و خوداصلاح گر است که اصلاً احتیاجی به اعتراض مردم ندارد. و یا اینکه اساساً مردم انقلابی و ولایتمدار، به غیر از پشتیبانی از حکومت، وظیفه و کارکرد دیگری ندارند! و به همین ترتیب چندین دهه است که مشاهده میکنید، بخش خبری صدا و سیما به خودش زحمت نمیدهد که بخواهد هموطنان معترض به جمهوری اسلامی ایران را نیز بخشی از مردم ایران به حساب آورد. (شاید واقعاً افرادی در صدا و سیما هستند که فکر میکنند مردم فقط حق دارند ولایتمدار باشند و مردم ولایتمدار هم که حق اعتراض ندارند خُب!!)
بله دوستان، متأسفانه تعریف مردم(مردمی که قصد براندازی جمهوری اسلامی ایران را ندارند) در اخبار صدا و سیما به گونهای است که ملت شریف و حاضر در صحنه، فقط حق شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز قدس و امثالهم را دارند و هرگونه دادخواهی و اعتراض به ظلم و کجرویها و تخطی از قانون اساسی و اشتباهات احتمالی ادارات و یا سیاستگذاران و مقامات شاغل در جمهوری اسلامی، فقط در انحصار کسانی است که از اساس با خدا و اسلام و امام حسین (علیهالسلام) و امام خمینی (قدس سره شریف) و اصل ولایت فقیه و تمامیت ارضی ایران مخالفت و دشمنی دارند!
این در حالی است که کار درست این بود که بخشهای خبری صداوسیما لااقل سعی میکردند طوری وانمود کنند که انگار در هر نوع رویارویی بین مردم و حکومت، بیشتر طرفدار مردم هستند و نه حکومت. در آن صورت میتوانستیم مشاهده کنیم که در مواقع بحرانی، سعی صدا و سیما اینست که خودش را در برابر حکومت، مطالبهگر نشان دهد و ضمناً به افکار عمومی، اینطور القا میشد که حکومت پاسخگوی مردم است. (و موجبات آرامش افکار عمومی فراهم میشد) امّا افسوس که کار صداوسیما درست نیست و عادت دارد طوری عمل کند که انگار مأموریت اصلی اخبار صدا و سیما این است که در هر شرایطی، نمایش طرفداری مردم از حکومت را برجسته کرده و همچون خاری در چشم معترضان فرو کند! (و موجب تشدید احساس نادیدهگرفته شدن منتقدان و معترضان و مخالفان شود. و در نتیجه واکنش طبیعی ناراضیان، این خواهد بود که همواره سعی کنند سطح ابراز نارضایتی در جامعه را افزایش دهند تا حداقل آلامی باشد بر احساس نادیده انگاشته شدنشان)
ب_ کوتهنگری (رویهی حاکم بر بخشهای فیلم و سریال و سرگرمی) ظاهراً از نظر سیاست گذاران اصلی صدا و سیما، فیلم و سریالها در مقابل اخبار، هیچ ارزشی ندارند و انگار تنها کاربرد فیلم و سریال، سرگرم کردن مردم است. حال اینکه معمولاً حداکثر ماندگاری تأثیر هر خبری از اخبار صدا و سیما در سطح جامعه، چند روزی بیش نیست. ولیکن تأثیرات عمیق فیلم و سریالها بر روی ذهنیت و نوع تفکر و سلیقه و شخصیت و هویت انسان (بالاخص کودکان و نوجوانان)، میتواند سالهای سال، ماندگاری داشته باشد و اتفاقاً به همین دلیل است که شکاف اعتقادی بین بینندگان اخبار و بینندگان فیلم و سریالها، روز به روز بیشتر میشود. زیرا مردمی که در فیلم و سریالها زندگی میکنند با مردمی که در اخبار دیده میشوند، صد و هشتاد درجه تفاوت دارند: مردم ایران در فیلم و سریالهای صداوسیما، بر خلاف مردم ایران در اخبار صدا و سیما، اصلاً و ابداً دل در گروی هیچ یک از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران ندارند. و نه تنها هیچ بحث و صحبتی در مورد باور و اعتماد و افتخار به جمهوری اسلامی و آرمانهایی نظیر استکبارستیزی و عدالت خواهی و برقراری حکومت جهانی امام زمان(عج) مطرح نمیکنند و ذهنیت بیننده را همسو با انقلاب اسلامی پرورش نمیدهند، بلکه حتّی هیچ یک از رفتار ظاهری که نشانهای از ملّت شهید پرور و «همیشه حاضر در صحنه» باشد را نیز انجام نمیدهند. مثلاً نه در راهپیمایی ۲۲ بهمن و روز قدس شرکت میکنند. نه در انتخابات شرکت میکنند. نه نماز جمعه میروند. نه دغدغهی فراگیری و اجرای آیات قرآن و احکام اسلامی را دارند (مثلاً احکام چگونگی ارتباط با نامحرم) و نه اسمی از رهبران انقلاب اسلامی بر زبان میآورند و نه حتی تصویری از امام خمینی(قدس سره شریف) و آیتالله خامنهای (مد ظله العالی) و یا سایر اسطورههای انقلاب اسلامی را در دیوار منزلشان نصب کردهاند.
خلاصه اینکه مردمی که در فیلم و سریالهای صدا و سیما زندگی میکنند، از نظر فلسفه زندگی، کاملاً اباحه هستند و بیشترین شباهت را با مردمی دارند که در فیلم و سریالهای غربی زندگی میکنند. (البته از نظر ظاهری مجبورند یک سری استانداردها مانند حجاب و فاصلهی فیزیکی بین زن و مرد را رعایت کنند)
نتیجه گیری: گرچه جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب مدّعی است که میداند صداوسیما مانند یک دانشگاه عمومی است. ولی واقعیت این است که هنوز هم نفهمیده است که در این دانشگاه عمومی، فیلم و سریالها هستند که نقش کلاسهای درس را دارند. و نقش اخبار، در حد همان نقشی است که تابلوی اعلانات و اعلام نتایج، برای دانشجویان دارد. یعنی اگرچه چیزهایی که در تابلوی اعلان نتایج نوشته میشود، سرنوشت دانشجویان را رقم میزند. ولیکن این سرنوشت در کلاس درس رقم میخورد و حتّی دستکاری در تابلوی اعلان نتایج و شاگرد اول اعلام کردن همهی دانشجویان نیز هرگز نمیتواند از دانشجویانی که محتوای کتاب های درسیشان بر خلاف رشته تحصیلیشان است، فارغالتحصیلان واقعی بسازد. البته حتماً موجب بیاعتباری بیشتر آن تابلوی اعلانات خواهد شد. درست مثل بیاعتباری بسیاری اخبار صداوسیما که قبل از اخبار، قرآن میخواند و اخبار را با صلوات بر محمد و آل محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) شروع میکند و خانمهای چادری را هم به عنوان گوینده و گزارشگر به رخ بینندگانش میکشد و سعی میکند جوری نشان دهد که انگار مردم ایران در بالاترین درجهی ولایتمداری قرار دارند.