آوای مرز / عبدالسلام معروفی : شورای فرهنگ عمومی ۱۴ آبانماه را در تقویم سال ۱۳۸۷ به نام “روز فرهنگ عمومی” نامگذاری کرد ؛ از آن روزها چند سالی می گذرد و احساس می شود فرهنگ عمومی جامعه در این استان و بسیاری از استان های کشور در برخی از بخش ها تنزل و بصورت انگشت شمار ارتقا یافته است.
سازمان جهانی یونسکو ؛ توسعه فرهنگی را چنین تعریف نموده است : «توسعه و پیشرفت زندگی فرهنگی یک جامعه با هدف تحقق ارزشهای فرهنگی، به صورتی که با وضعیت کلی توسعه اقتصادی و اجتماعی هماهنگ شده باشد.»
شاید ساده ترین تعریف از عبارت فرهنگ عمومی چیزی در حد آشنایی نسبتا مختصر کلیه شهروندان یک جامعه نسبت به حقوق اجتماعی ، فرهنگی و البته التزام به رعایت آن از سوی افراد است تا بواسطه آن بتوان یک جامعه ای با سطح متوسطی از آگاهی و رفاه فراهم آورد.
بی شک فرهنگ عمومی یک جامعه یکی از اولین بخش های یک جامعه است که در برابر وقایعی که آن جامعه را به سعادت یا سقوط سوق می دهد نقش کلیدی و بنیادین بر عهده دارد و شاید یکی از اولین ملزومات یک جامعه بانشاط و امن نهادینه کردن این رفتارها و هنجارها در قالب یک فرهنگ سازی عمومی و همه جانبه برای اجتماع است.
برخی از مهمترین موانع توسعه فرهنگی عبارتند از ؛ ۱- بیثباتی مدیریت۲- بوروکراسی۳- فقدان مدیریت مشارکتی۴- فقدان آزادی های فردی و اجتماعی ۵- فقدان برنامهریزی ۶- عدم اعتماد به نفس و روحیه تقدیر گرایی ۷- کم فکر کردن ۸- کسالت و کم کاری ۹- فقدان نظم و انضباط در امور ۱۰- روحیه فردی و تک روی ۱۱- عدم انگیزه پیشرفت ۱۲- عدم حساسیت به وقت و زمان ۱۳- بها ندادن به یادگیری و آموزش ١۴ – نبود متولی خاص فرهنگی ١۵ – نبود بودجه مشخص ١۶ – سیاسی نگری به مقوله فرهنگ عمومی و…
از دیگر چالشهای توسعهی فرهنگی در کشور میتوان به موارد زیر نیز اشاره کرد: کسب محبوبیت به بهای لجن مال کردن دیگران و حق الناس، عدم صداقت در اعتراف به اشتباهات، محافظه کاری ، عدم پاسخگویی فقدان بینش آینده نگری، توجه به منافع شخصی و جناحی و گروهی، اشاعه فرهنگ تملق و چاپلوسی، عدم انسجام بین دستگاه های فرهنگی، سیاسی کاری و سیاست زدگی در فرهنگ، کمبود کارآیی و اثر بخشی فعالیت های فرهنگی، ضعف ساختاری در تصمیم گیری های فرهنگی و عدم اجرای مصوبات شورای فرهنگ عمومی، نبود یک الگوی مشخص فرهنگی و عدم تبیین راهکارهای فرهنگی و نبود یک برنامه نظاممند و چندگانگی فرهنگی در کشور و…
به اذعان نگارنده ؛ توسعه فرهنگی در ایران با دو بحران جدی مواجه است :
١- بحران عدم توجه کافی به فرهنگ های عمومی داخلی و خرده فرهنگ های موجود در کشور ٢- نبود راهکار مشخص در جهت مقابله با بحران فرهنگ غیر اسلامی – ایرانی
متاسفانه پروسه فرهنگ عامه و عمومی به نظر می رسد که تنها در تقویم و آن هم روزی یا هفته ای در سال مورد توجه قرار می گیرد و عملا کارکرد و تاثیر خود را از دست داده است. فراوانی پرونده ها در محاکم قضایی، افزایش آسیب های اجتماعی در برخی از حوزه ها ، رقم بالای تصادفات منجر به جرح و فوت و فرهنگ ضعیف رانندگی ، عدم رعایت اخلاق اجتماعی و تکریم همدیگر ، حق و حقوق شهروندی و اجتماعی ، بالارفتن آمار بزهکاری و پایین آمدن سن اعتیاد به انواع مواد مخدر در جوانان ، افزایش طلاق ، روسپی گری ، خودکشی ، قتل ، مشکلات اخلاقی ، جنسی و بسیاری دیگر از موارد فرهنگی پیش رو نشان می دهد که مسئولین مرتبط در این حوزه نتوانسته اند کار خاصی را انجام دهند و یا شاید انقدر دغدغه های اقتصادی و سیاسی مسئولان زیاد شده که اینگونه مسائل ، محلی از اعراب ندارد و توسعه فرهنگی که شاکله توسعه کشور است به ورطه فراموشی سپرده شده است.
متاسفانه یا خوشبختانه فرهنگ یک پروسه تدریجی و پایه ای است و سرمایه گذاری و یا عدم سرمایه گذاری در این حوزه در کوتاه مدت چندان قابل ارزیابی نیست و در دراز مدت است که ناگهان مشاهده می کنی یک جامعه شکوفا شده است.
حدود ٢٠ وزارتخانه و دستگاه متولی فرهنگی و زیر مجموعه شورای فرهنگ عمومی فعالیت می کنند ولی هنوز مشخص نیست صاحب و متولی اصلی فرهنگ در این کشور کیست و راهکارهای چالش های فرهنگی کشور را در کجا و از چه کسی جستجو کرد.
هر چند امروز بیش از دهها دستگاه و نهاد دولتی و عمومی زیر شاخه شورای فرهنگی عمومی در عرصه فرهنگی فعالیتهای مجزا ، پراکنده و مشابه دارند که در نوع خود یک آسیب جدی به شمار میرود و زبان واحد کارشناسان و متخصصان فرهنگی این نکته است که عرصه فرهنگی دچار تصمیمات پراکنده ، بیاثر و ناکارآمد بوده و حتی در برخی موارد به برنامه ضدفرهنگی یا چالش جدی تبدیل میشود. هر چند معتقدیم در عرصه فرهنگی همافزایی و تعامل دستگاهها و نهادها میتواند اثرات روشن و چشمگیری در جامعه داشته باشد اما رویکرد فعلی دستگاههای فرهنگی عمدتا بیهدف و به نوعی موازیکاری و ضدفرهنگی بوده است.
حال باید پرسید نهادهای فرهنگی و متولیان حوزه فرهنگی کشور کجا هستند و چرا دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور چند سال است آماری از آخرین وضعیت شاخصه های فرهنگی کشور را استخراج و بر اساس آن داده آمار بودجه فرهنگی کشور هزینه نمی شود و اینکه چرا دستگاههای فرهنگی کشور نتوانسته اند به رسالت اصلی خود و دغدغههای مورد نظر رهبری که همانا تقویت شاخصه های فرهنگی و تقویت فرهنگ اسلامی- ایرانی و توجه به خرده فرهنگ هاست به صورت کارشناسی ورود پیدا کنند و بودجه های فرهنگی در کدام بخش و حوزه هزینه می شود؟ و آیا در آستانه دهه پنجم انقلاب، کشور به یک برنامه مدون فرهنگی نیاز ندارد تا بتواند در این شرایط بحرانی و فشار غرب که هزاران برنامه فرهنگی در راستای فشار بر جامعه اسلامی و ایرانی و افزایش فاصله ها و حس بی اعتمادی اجرا می کنند بتواند پیکره فرهنگی کشور و جامعه را تقویت کند و با تقویت خرده فرهنگ ها و فرهنگ عمومی جامعه در برابر تهاجم فرهنگی دشمن مقابله کرد.
https://avaymarz.ir/?p=14769
نظرات