اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست

آوای مرز / سعید ونکی : شواهد حکایت از این دارد که قرار است آتش وقایع اخیر در کشور و تبعات آن همچنان دامنگیر جامعه ایران باشد؛ جامعه ای که در بستر تحریم ها و شکاف های اقتصادی موجود، ظرفیت تحمل فشارهای روانی دیگری را ندارد اما اراده کسانی ظاهرا بر تداوم وضعیت فعلی و روشن نگه داشتن آتش برافروخته شده قرار گرفته است. اما نفع چه جریاناتی تداوم تنش های موجود در جامعه است؟ خروجی این رادیکالیزم و دوقطبی کردن جامعه چیست؟ به چه علت هر موضوعی دستمایه صف کشی و عرض اندام خیابانی موافقین و مخالفین می گردد؟

آشکار است که بخش زیادی از اپوزیسیون خارج از کشور نه درکی از منافع ملی دارد و نه به تمامیت ارضی ایران اعتقادی دارد که اگر اینگونه بود، مدافع اعمال فشار و تحریم و حتی حمله نظامی به کشور و همکاری با دولت های متخاصم نبود! برای نمونه نگاه کنید به تجمع اخیر اینان در شهر برلین که تقریبا تمامی جریان های تجزیه طلب و مدعی قومیت در آن حضور داشتند ! بنابراین در فضایی که مخالفین از هیچ اقدامی برای نابودی ایران دریغ نمی کنند، تامین منافع ملی باید اولویت اصلی کارگزاران و مردم باشد. اما شاهدیم که یک روز دانشگاه به صحنه نبرد تبدیل می شود، گاهی مسئله حجاب فضای دوقطبی جامعه را تشدید می کند، گاهی نگاه قومیتی به مسائل سیاسی و چالش های موجود، افراد جامعه را روبروی یکدیگر قرار می دهد و حتی ابزاری چون اینترنت تبدیل به بحرانی عمیق و مزمن می گردد. این خطری است که فارغ از فشارهای خارج از کشور، ما را تهدید کرده و به سوی فروپاشی روانی هدایت می کند. در این فضاست که نقش نخبگان سیاسی و اجتماعی برای میانداری و حل و فضل منازعات برجسته می شود و البته فقدان نقش آفرینی موثر آنها نیز به دلایل مختلف محسوس و قابل مشاهده است.

این خطر را باید گوشزد کرد که ایران علاوه بر جنگ اقتصادی و شدیدترین و بی رحمانه ترین فشارهای اقتصادی که متحمل شده، در میانه یک نبرد هیبریدی روانی از سوی غرب قرار گرفته که تنها هدفش نابودی ایران است و از هیچ تلاشی هم برای نیل به این هدف فروگذاری نخواهد کرد. این واقعیتی است که البته رسانه های داخلی و بخش زیادی از چهره های سیاسی هر روز به آن اشاره می کنند اما متاسفانه کم نیست مواردی که شاهد شنیدن اظهارات عجیبی از میان همین چهره های سیاسی هستیم که سخنانی بر زبان می اورند که حاکی از  بی توجهی و بی اعتنایی کامل به این جنگ روانی است.

پرسش این است که چرا این قبیل افراد سخنانی بر زبان می آوردند که جدا از نادرست بودن سمت و سو و نتیجه آن نیز چیزی جز دامن زدن به رادیکالیزم نیست؟ چرا این قبیل افراد همچنان در ساختار سیاسی نظام که نشان داده در بزنگاه ها دارای عقلانیت ساختاری است قدر می بینند و بر صدر می نشینند؟! چرا واکنش مناسبی در جهت اصلاح این قبیل اظهارات دیده نمی شود و با فاصله کوتاهی شاهد این قبیل اظهارات عجیب و غریب هستیم؟!

جامعه امروز ایران تشنه آرامش است؛ آرامشی که به واسطه سیاست گذاری های اقتصادی غلط و تحریم های نظام سلطه، سال هاست از مردم ایران سلب شده . در این شرایط نباید زیر این انبار باروت نارضایتی ها کبریت کشید. مزمن شدن تنش ها و نمود خشونت آمیز آن در کف خیابان خواسته اپوزیسیون تحریم خواه و جنگ طلب است و تداوم وضعیت کنونی کفه ترازو را به نفع آنها و غرب سنگین می کند . هر سطحی از اقدامات حاکمیت بر حل منازعات موجود مصداق گام برداشتن در جهت تامین منافع ملی است. شاید برخی از سیاسیون در این برهه هر گونه واکنش مثبت حاکمیت را عقب گرد و کوتاه آمدن از مواضع اساسی خود تلقی کنند که این تصوری است باطل. حیات یک جامعه در گرو تعامل حاکمیت و مردم است و بدون رابطه ارگانیک، این دو به تنهایی واجد معنا نیستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر خبرها

اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست