اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست

آوای مرز / حسن کریمی : قدرت های بزرگ در طول تاریخ معاصر ایران تمام تلاش خود را کرده اند که ایران را به ضعیف ترین حالت ممکن در بیاورند تا با سروکارداشتن با یک «دولت ضعیف» به آسانی به نفوذ، مهار و کنترل آن بپردازند. دولت ضعیف ایران در عصر قاجار و پهلوی عرصه رقابت قدرت های بزرگ برای نفوذ در ارکان حکومتی بوده است.

در دوره قاجار قدرت های بزرگ مثل روسیه، انگلیس و فرانسه با نفوذ بین کارگزاران حکومتی به طرق مختلف در سیاستگذاری و جذب انها نقش مهمی ایفاء می کردند.انعقاد قراردادهای ننگین با دول اروپایی در این دوره یکی از سرشکستگی های ایرانیان می باشد.این دوره تاریخی (خصوصاً عصر ناصرالدین شاه قاجار) را عصر امتیازات نامگذاری کرده اند. انگلیس روسیه تزاری و فرانسه صاحب امتیازات زیادی شدند.

بعضی از دلایل این امر عبارتنداز:

– نخبگان فکری و کارگزاران اجرایی نفوذپذیر و فاسد

– ضعف بودن ایران

– حکومت ضعیف

– کم اثر بودن دیپلمات های ماهر

راهبردهایی که ایرانیان در عصر قاجار در حوزه سیاست خارجی در پیش گرفتند عبارتنداز:

– اتحاد و ائتلاف با قدرت های بزرگ(انگلیسی، فرانسه و روسیه) جهت توسعه ایران

– نیروی سوم

– بی طرفی

اتخاذ راهبردهای فوق به دلیل ضعیف بودن دولت ایران،نخبگان و کارگزاران وابسته،ضعف دیپلماسی با ناکامی مواجه شد(ناکامی رویای توسعه در عصر قاجار)

در عصر پهلوی (اول و دوم)نیز راهبردهای سیاست خارجی اجرایی شده عبارت بودند از:

الف اتحاد و ائتلاف با غرب(انگلیس)

ب: نیروی سوم

ب: بی طرفی

ج: موازنه منفی

د: ناسیونالیسم مثبت

د: اتحاد با غرب (امریکا)

ب: سیاست مستقل ملی

در این دوره به علت وابسته بودن و مدیون بودن تخت وتاج پهلوی اول و دوم به غرب، سیاست خارجی به شکل وابسته درآمده بود.

به عبارتی یکی از مهمترین دغدغه ها و نگرانی های ایران از دوره صفویه تاکنون در ارتباط با قدرت های بزرگ تا کنون،چگونگی تنظیم روابط با قدرت های بزرگ بوده است. تاثیر قدرت های بزرگ بر سیاستگذاری ها و تصمیم سازی در عرصه داخلی و خارجی در دوره قاجار و دوره پهلوی به اوج می رسید به نحوی که در بسیاری از مواقع تعیین یا عزل صدراعظم ها در دوره قاجار در اثر نفوذ قدرت های بزرگ صورت می گرفت. نفوذ بعصی از این قدرت ها به حدی بود که در بعضی از مواقع باعث به قتل رساندن صدراعظم هایی مثل امیر کبیر می شدند. در دوره پهلوی نیز تعیین یا برکناری نخست وزیر به دستور قدرت های بزرگ صورت می گرفت.

بنابراین یکی از آرمان های ملت ایران تبدیل شدن ایران به کشور قوی و داشتن یک دولت مقتدر جهت دستیابی به استقلال همه جانبه بود که این امر در انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ به منصه ظهور رسید.دستیابی به یک دولت مقتدر باعث می شود که ایران بتواند نقش و جایگاه مهمی در مناسبات بین المللی براساس ارزش های و هنجارهای اسلامی ایفاء نماید.

مرحوم مدرس و امام خمینی نیز به ترتیب بر سیاست موازنه عدمی و سیاست نه شرقی و نه غربی تاکید داشتند. یکی از دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی دستیابی به استقلال در عرصه سیاست خارجی بود که تاثیر مستقیم خود را در جهت گیری سیاست خارجی عدم تعهد یا نه شرقی و نه غربی هویدا ساخت. ایران در این دوره با تاکید بر قاعده نفی سبیل و عدم سلطه پذیری در مقابل قدرت های استکباری ایستاد.

تجربه جمهوری اسلامی در حوزه سیاست خارجی در قبال قدرت های بزرگ در بیش از چهار دهه مسائل زیر را نشان می دهد:

– موازنه منفی دوره بازرگان که غرب گرایی در دستور کار گرفت.با شکست مواجه شد.

– سیاست نه شرقی و نه غرب که در مقطع زمانی ۱۳۶۰ تا ۶۸ در ایران حاکم بود

– سیاست خارجی تنش زدایی با غرب در دوره هاشمی و خاتمی مورد تاکید قرار گرفت.در دوره آقای هاشمی کشورهای غربی با فراخواندن سفرای خود از ایران باعث شکست سیاست تنش زدای هاشمی شدند. در دوره اقای خاتمی نیز علی رغم تاکید بر گفتگوی تمدن ها و تنش زدایی با غرب (غرب گرایی در سیاست خارجی)، ایران بعاد از ۱۱ سپتامبر در محور شرارت قرار گرفت و مساله هسته ای ایران در دستور کارغرب برای برخورد با ایران قرار گرفت.

– سیاست شرق گرایی دور آقای احمدی نژاد: در این دوره احمدی نژاد با بی توجهی به غرب سیاست شرق گرایی و ارتباط با چین،روسیه و هند را در دستور کار خود قرار داد. از طرف دیگر اقای احمدی نژاد روابط ایران با سایر مناطق جهان از جمله کشورهای قاره امریکا مثل ونزوئلا و بولیوی و… را گسترش داد.سیاست شرق گرایی احمدی نژاد نیز موفقیت چندانی کسب نکرد خصوصا هند در اثر تحریم های امریکا به تعهدات اقتصادی خود عمل نکردند و کشورهای روسیه و چین نیز در شورای امنیت سازمان ملل متحد با امریکا همراه شدند و چندین قطعنامه را علیه ایران تصویب نمودند.

تجارب فوق جلوی چشم نخبگان دولت اقای رئیسی است. در دوره های گذشته« شرق گرایی و غرب گرایی محض» باعث از دست داده فرصت ها و ایجاد محدودیت هایی برای دستگاه دیپلماسی ایران شد. تجربه روابط ایرانیان با قدرت های بزرگ از دوره قاجاریه تاکنون نشان دهنده این است قدرت های بزرگ به تعهدات خود پایبند نیستند و در کوتاه مدت تمام تعهدات را فراموش می کنند. این قاعده رفتاری قدرت های بزرگ است و تفاوتی بین امریکا،روسیه، چین، انگلیس و …. نیست. اما درس آموزها از تاریخ نادر هستند.

سیاست خارجی رئیسی در قبال قدرت های بزرگ

از آنجا که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است ضرورت تقویت انواع ساختارها در عرصه داخلی امری بدیهی است.ضرورت دارد دولت رئیسی جهت تقویت توانمندی و ظرفیت های داخلی فعالیت های خود را در چند عرصه متمرکز نماید:

الف- تقویت قدرت نرم از طریق ترمیم و تقویت گفتمان فرهنگی و هویتی اسلامی ایرانی: هویت ایرانیان بر سه ستون فرهنگ ایرانی قبل از ورود اسلامی، فرهنگ اسلامی و فرهنگ و هویت جهانی استوار شده است. هرکدام از این فرهنگ ها (ایران قبل از اسلام یا ایران بعد اسلام) به تنهایی می تواند منبع و منشاء ملت سازی و دولت سازی در هر کشوری باشد.اما خدمات متقابل اسلام وایران باعث شده است هویت و فرهنگ ایران اسلامی به سرمایه و قدرت عظیمی برای ایفای نقش های منطقه ای و جهانی تبدیل شود. پروسه و فرایند هویت سازی درایران در سطوح مختلف و در تمام نهادهای آموزشی با توجه به عناصر کلان فوق باید صورت گیرد تا ایرانیان از بحران هویتی که که در اثر فرایند جهانی ،فعالیت ماهواره ها و تشدید فعالیت شبکه های مجازی به آن دچار شده اند خلاص یابند.

ب : تقویت قدرت نظامی:موقعیت جغرافیایی ایران،همسایگی با قدرت های بزرگ و مواجهه دائمی و تاریخی با تهدید وجودی و هویتی ایجاب می کند که ایران از تقویت نظامی به جهت دفاع از خود غافل نباشد.کوچکترین بی توجهی به این امر باعث می شود خسارات عظیمی به ایران وارد شود. اقدامات امریکا،عربستان و رژیم صهیونیتسی در چند سال گذشته نشان می دهد این بازیگران از هیچ اقدامی در جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی کوتاهی نخواهند کرد.یکی از راه های مواجهه با این دشمنان تقویت قدرت نظامی می باشد.

ج:تقویت قدرت اقتصادی: مهمترین مساله ایران در در حال حاضر نظم دادن به عرصه اقتصادی است..رئیسی در کوتاه مدت و دراز مدت اقداماتی را باید انجام دهد. در کوتاه مدت نیاز به اقدامات ضربتی برای برگرداندن «امید به ایرانیان» است.(حتی با در نظر گرفتن شرایط می تواند موضوع رفع حصر رادنبال کند). بحران بیکاری،تورم،فساد و تحریم ایران باعث شده است اقتصاد ایران با مشکلاتی دست و پنجه نرم کند.مبارزه با فساد و راه اندازی صنایعی در حوزه پتروشیمی و صنعت مسکن باعث می شود که مشکلات اقتصادی ایران تاحدی فروکش نمایند.

سیاست خارجی رئیسی

مولفه ها و متغیرهای متعددی مثل حافظه تاریخی،انباشت تجارب سیاسی، ظرفیت ها و توانمندی داخلی کشور،جغرافیا و ساختار نظام بین الملل در سیاستگذاری خارجی و اجرای آن موثر هستند.برای اجرای موفقیت آمیز سیاست خارجی مجموعه ای از عوامل لازم و ملزوم یکدیگرند. دو مساله مهم در نتیجه گرا بودن سیاست خارجی موثرند:

الف: راهبرد مناسب در سیاست خارجی: برای داشتن راهبرد سیاست خارجی و تحلیل مسائل مناطق مختلف جهان ( خاورمیانه مهمترین منطقه برای ایران محسوب می شود) نیاز به اتاق فکر و اندیشه است. به کارگیری نخبگانی متخصص و متعهد که دغدغه منافع ملی و امنیت ایران را برتر از مصالح شخصی و فردی و جناحی بدانند در این مراکز اندیشه ای ضروری است.نخبگان فکری علاوه بر تبیین وضعیت موجود و در نظر گرفتن سناریوهای مختلف جهت دستیابی به اهداف، باید ارزیابی دقیق،سنجیده و فارغ از ملاحظه کاری های اداری و شخصی داشته باشند.

ب:دیپلمات ماهر : بهترین و مناسب ترین راهبرد درصورتی به منصه ظهور می رسد که نیروهای انسانی ماهر و ورزیده متولی امر شوند.بکارگیری نیروهای پرمدعای فاقد تخصص و تعهد باعث فرصت سوزی،خسران و ناامیدی نیروهای جبهه انقلاب خواهد شد.

چند نکته :

– در دولت روحانی توجه به بیش از سیاست خارجی،بی توجهی به سیاست داخلی و گره زدن تمام مسائل به خارج از کشور باعث شد که امور کشور سامان نگیرد و مشکلات مختلف کشور از جمله مشکلات اقتصادی چندبرابر شود. در دوره آقای رئیسی ضرورت دارد بر ظرفیت ها و توانمندی داخلی و بر توان داخلی جهت حل مسائل کشور از جمله مسائل اقتصادی توجه شود.به عبارتی سیاست داخلی و از جمله اقتصاد کشور در در راس امور و اهم مسائل تلقی می شود.

– در عرصه سیاست خارجی نیز در دولت روحانی با غرب گرایی در سیاست خارجی باعث شد به دیگر قدرت های بزرگ از جمله چین و روسیه و به سایر مناطق جهان و از جمله کشورهای مسلمان توجه نشود. تنها با بعد از خروج امریکا از برجام و با تاکید سایر مقامات در جمهوری اسلامی بود که توجه اندکی به چین و روسیه شد.

در دوره توازن بین سیاست داخلی و خارجی به نفع سیاست داخلی دگرگون می شود و تلاش میشود بین سیاست داخلی و خارجی با مسائل اقتصادی ارتباطی منطقی برقرار شود.ارتباط با چین در قالب برنامه جامع همکاری بین ایران و چین صورت خواهد گرفت و روابط بین روسیه و ایران نیز بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت. با این حال تجربه دولت اقای احمدی نژاد به ما می گوید شرق گرایی صرف نیز برای ایران نتیجه ای به ارمغان ندارد. سیاست عدم پذیرش سلطه و موازنه گرایی در سیاست خارجی توام با عقلانیت در راستای منافع ملی می باشد.

– مهمترین جملاتی که آقای رئیسی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری گفت این بود که « دولت به منافع ملی توجه خواهد کرد» و «دولت قوی برجام را اجرا خواهد کرد». تاکید بر «منافع ملی » و « عقلانیت گرایی در سیاست» که مورد تاکید اقای رئیسی است این امیدواری را ایجاد می کند که دولت سیاست های ناکام گذشته را تکرار ننماید

– با توجه به مطالب فوق و ارزش ها و اهداف منبعث از انقلاب و جمهوری اسلامی : سیاست توازن بین قدرت های بزرگ توام با تاکید بر منفعت ملی،محاسبه گرایی و تاکید بر ارزشها و هنجارها همراه با استفاده از دیپلماسی و دیپلمات های ورزیده می تواند ایران را به منافعش نائل نماید.

– برای اجرای سیاست خارجی فعال در راستای منافع ملی به دولت مقتدر نیاز است.شاخص های دولت قوی و دولت مقتدر که از مفاهیم پرکاربرد توسط اقای رئیسی بود را می توان به شکل ذیل خلاصه نمود:

دولت قوی دولتی است که در حوزه اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و نظامی دارای زیرساخت های قوی باشد به نحوی که شوک هایی خارجی بر تصمیمات و سیاستگذاری تاثیر نداشته باشد.دولت مقتدر دولتی است که علاوه بر داشتن توانمندی و ظرفیت های دولت قوی،از پشتوانه مردمی در پیگیری سیاست هایش بهره مند باشد به عبارتی دولت مقتدر مشروعیت و مقبولیت لازم را جهت پیگیری سیاست هایش از ملت کسب نموده است.

شاخص های دولت مقتدر در عرصه خارجی عباتند از:

– ایفای نقش مستقل و ملی در منطقه و جهان

– داشتن جایگاه و عزت در نظام بین الملل

– اقتدار در عرصه بین المللی

– بازیگر مسئولیت پذیر در جامعه بین الملل(تاکید بر اجرای حقوق بین الملل و اجرای معاهدات)

– محاسبه گرایی و عقلانیت گرایی در سیاست خارجی

– تاکید بر پیگیری منافع ملی و امنیت ملی

– حفظ ارزش ها و هنجارها در سیاست داخلی و خارجی

در دولت مقتدر تامین امنیت از موضع اقتدار،صلح از موضع قدرت و مذاکره و دیپلماسی از موضع عزت و منفعت صورت می گیرد.تقویت توانمندی داخلی باعث تقویت سیاست خارجی می شود. اگر کشوری دارای توانمندی و ظرفیت بالا در داخل کشور باشد در مذاکرات امتیازات بیشتری کسب می نماید یک دولت ضعیف با ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ضعیف منجر به دیپلماسی ضعیف می شود.

نتیجه گرایی و محاسبه گرایی دو عنصر کلیدی در سیاست خارجی در این دوره محسوب می شود.جامعه ایران در حال حاضر توان پرداخت هزینه سیاست های اشتباه در عرصه داخلی و خارجی را ندارد. از طرف دیگر دولت اقای رئیسی رویای دولت الگو در جمهوری اسلامی است که جامعه ایران را با بکارگیری تمام ظرفیت ها و توانمندی ها در مسیر دستیابی به تمدن اسلامی هدایت نماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر خبرها

اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست