آوای مرز / سید محمدصادق میرمحمدی: شاید تعارض منافع، انتخابات مجلس محلی، عدم استقلال بانک مرکزی و کسری بودجه ساختاری و بکارگیری مدیران نالایق میانی از مهمترین عوامل در نابسامانی اقتصادی است ولی نکته این جاست که آیا کاری می‌شود کرد یا خیر؟!
مالیات بر عایدی سرمایه، برخورد با دلالان، مدیریت بازار توسط بانک مرکزی، مشخص شدن منشأ ارز خارجی، مدیریت کارآمد در وزارت صمت؛ کدام راه می‌تواند بازار ارز در کشور را مدیریت کند؟ عاملی که روی افزایش هزینه‌های مردم تاثیر مستقیم دارد.
واقعیت این است که یک راه حل طلایی برای مدیریت بر ارز در کشور وجود ندارد. جرثومه فسادی که منشا بسیاری از ناملایمات اقتصادی در کشور است. و بیش از ۵۰ سال است که همه شاخص های اقتصادی را از جمله تورم، نرخ بهره، ارزش پول ملی و … تحت تاثیر خود قرار داده است. به عنوان کسی که اقتصاد را در حد الفبای آن درک می‌کند می‌دانم که قطعا این پدیده نامیمون حاصل مدیریت غلط یک نفر، ارگان، دولت، مجلس و حکومت نیست، بلکه جمع جبری مجموعه‌ای از نگرش‌های درست و غلط و عملکرد انسان‌های شایسته و ناشایسته و سیستم‌های غلط و درست حاکم بر مدیریت جز و کلان کشور است که خروجی اش یک عدد بزرگ و متغیر منفی است. در این بین دلخوش کردن به آمارنماهای ساختگی و تصمیمات کوتاه مدت مسکنی هم دیگر اثر ندارد و این اقتصاد آنقدر مریض شده است که دیگر مسکن هم اثر ندارد.
شاید تعارض منافع، انتخابات مجلس محلی، عدم استقلال بانک مرکزی و کسری بودجه ساختاری و بکارگیری مدیران نالایق میانی از مهمترین عوامل در نابسامانی اقتصادی است ولی نکته این جاست که آیا کاری می‌شود کرد یا خیر؟!
یاد دارم در گذشته وقتی در استخدام یک شرکت خصولتی بانکی بودم، همیشه در ذهن خود می‌گفتم که مدیر نالایق بازنشسته دست ناپاک ما با بیست میلیون حقوق و تصمیمات اشتباه همیشگی، جای حداقل ده جوان با انگیزه را پر کرده، واگر ما به جای او جوان بی تجربه و پراشتباهی را بگذاریم خروجی تغییر نمی‌کند اما هزینه ما به یک دهم کاهش می‌یابد. و این تفکر اگر به سایر حوزه‌ها و مدیران میانی و مدیران جز تسری پیدا کند به همین سادگی هزینه‌های کشور را لااقل کاهش می‌دهیم حتی چنانچه نتوانیم درست مدیریت بکنیم!
دولت‌ها و مجلس‌های پر هزینه و فربه و بی‌انگیزه و ناکارآمد با تکیه بر منابع ملی فقط در صدد اداره کشور بودند و نه توسعه و کشور داری. حال آیا لازم است منابع کشور را صرف مدیرانی کنیم که فقط زیر مجموعه شان را می‌چرخانند. آیا آن کار را یک جوان بی تجربه نمی‌تواند انجام دهد؟
حالا ربط صحبت‌های بالا با مدیریت بازار ارز چیست. اگر دولت هزینه‌های خود را کاهش دهد، مجبور نخواهد بود برای مدیریت بازار، پول بدون پشتوانه چاپ کند یا ارز پاشی و طلا پاشی کند. همه ریشه های اقتصادی به نظر بنده در کاهش هزینه های دولت می‌باشد. راهکارها باید در همین جهت باشند.
