اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست

آوای مرز /  شاهرخ احمدزاده : به بهانه سالگرد ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این اتفاق مهم تاریخی را از منظر تحلیل منش سیاسی نخست وزیر وقت دکتر محمد مصدق بررسی خواهیم نمود با اذعان به ابعاد مختلف جریان کودتا که قصور این رئیس دولت از دخالت بیگانگان را برایمان روشن تر سازد

۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ برای تاریخ معاصر ایران اهمیت دارد ، محمدرضا شاه با اختیارات محدود از سوی مجلس روبرو بود و تبعید اطرافیان قدرتمندش با لایحه نمایندگان مجلس برای شاه وابسته ایران سخت بود
درباری فاسد که از آتش زیر خاکستر دیکتاتوری رضاشاه میر پنج بدر آمده و درباریانی که افسار گسیخته فساد را رهبری می کردند

در این میان نقش شاهدخت اشرف قلوی متنفذ محمدرضا شاه عیان بود و مصدق که نگران توطئه وی بود با اقتدار اول این عنصر نامطلوب پهلوی را مجبور به ترک وطن کرد این طرد البته ظاهر مساله بود و اشرف همچنان سازمان یافته و پنهانی در حاکمیت و دستگاه غیر رسمی حکومت و مطبوعات نفوذ داشت و مقدمات بازگشت خود بدون استقرار نهادهای نظارتی مدنی را می چید و عاقبت در مرداد ۱۳۳۲ با اوج کودتا به ایران برگشت
در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ اگرچه مصدق نبرد قدرت را باخت ولی در سطور تاریخ و اذهان مردم سربلند و قهرمان بود درستکاری و استقامت او در برابر استعمار انگلستان شروع مبارزات بیداری مردم بود اراده قوی خوی سرکش مصدق با مهرورزی و صداقت او را در میان آحاد مردم مورد احترام قرار داده بود. وی یک ناسیونالیست دو آتشه و مقید به برخی اصول آزادی لیبرالیسم بود
اما در این مقال و فرصت اندک در شکست سیاسی مصدق به دو نقش متضاد سیاسی او اشاره می کنیم تا ابعاد موضوع کودتای ۲۸ مرداد را کمی تفسیر کنیم تا در پایان اثرات آن بر پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) را دریابیم
بی شک این بررسی سیاسی نیازمند تحلیل شخصیت سیاسی خواهد بود
مصدق در سیاستمداری دو نقش داشت
اول اینکه نخست وزیری قانون مدار و ناسیونالیستی لیبرال بود .
دوم قهرمان مبارزه با استعمار و قطع منافع آنها از ایران بود
اگرچه این دو خصیصه شایسته مردان حکومت است ولی علت اصلی ناکامی مصدق تضاد میان این دو نقش بود زیرا مشخصات این دو نقش و توقعات ایجاب کرده با همدیگر قابل جمع نیستند .
مصدق تحصیلکرده اروپا نخست وزیری اگاه بود و آنقدر لیبرال بود که نتوانست جبهه ملی را به تک حزب فراگیر و با نفوذ در عرصه سیاسی و حتی انتخابات مجلس کند اما پیش تر قوام السلطنه این کار را با تاسیس حزب دموکرات ونفوذ در انتخابات دوره پانزده محلس انجام داد اگرچه حزب قوام دکترین سیاسی نداشت این منش مصدق در انتخابات فراگیر مجلس هفدهم از همه اقشار و احزاب نشان داده شد او خود را نماینده همه مردم می دانست و عدم وابستگی خود به حزب خاص را رد می کرد او حتی کمترین دخالت در تنظیم لیست نمایندگان جبهه ملی نمود این لیست با نظارت آیت الله کاشانی فقط با معرفی پانزده نفر نه نفر برای تهران بزرگ و شش نفر برای شهرستانها بود این نتیجه نزاهت طلبی روشن مصدق از دست دادن مجلس هفدهم بود !
مصدق در خاطرات خود با افتخار می گوید دولت او ” یگانه دولتی است که اعتبار سری نداشت ” یعنی تشکیلات ضدجاسوسی و اطلاعاتی و امنیتی نداشت این برای لیبرال ریس دولت اقتخار بود اما برخلاف میل او و فیلسوفان سیاسی غرب مروحان دموکراسی از جمله انگلیس و آمریکا هر روز برای ایران دسیسه چینی می کردند مصدق به سادگی میدان را برای آنها باز گذاشته بود
مصدق وقتی نماینده مجلس بود با اصرار می گفت نخست وزیر باید عملکرد شفاف و اختیارات محدود داشته باشد تا در دام دیکتاتوری نیافتد و حال مصدق همان ترسیم سالهای قبل خود بود .
مصدق حتی وقتی زمزمه کودتا را حس کرد با پیشنهاد خلیل مکی در خصوص تشکیل حزب زحمت کشان نیروی سوم را نپذیرفت چون او اعتقادی به نهادهای انقلابی خارج از محدوده انتظامی و نظامی دولت نداشت او اصلا خود را فرد انقلابی نمی دانست او.در خاطراتش می نویسد مردم همان کاری را کردند که با تک رای خود در رفراندوم به دولت قدرت دادند
اگر مصدق مانند رهبران انقلابی نهادسازی می کرد و به توده مردم بیشتر از یک شهروند به عنوان نیروی انقلابی اهمیت می داد یا هسته های مردمی راتشکیل می داد امکان نداشت مصدق به آن سادگی سقوط کند
اما دیدگاه نخست وزیر لیبرال همین بود !
مصدق تحصیل کرده نمونه غرب بود با فرهنگ آنها کاملا آشنا بود روشنفکر تقلیدی نبود این آشنایی و قبول گفتمان غرب در جریان پرونده نفت ایران در شورای امنیت و دادگاه بین اللملی لاهه با هوشمندی به پیروزی رسید اما روی دیگر این گفتمان خاصیت استعماری است که مصدق کارایی قابلی نداشت چون شخصیت انقلابی با رویکرد مردمی مبارزه با استعمار نداشت !
او به عنوان قهرمان مبارزه با استعمار هدفش استقلال ایران بود نه رفاه شهروندان !

او در مجلس شانزدهم بل قدرت گفت من به نان و قماش اهمیتی نمی دهم آن چیزی که برای بنده اهمیت دارد استقلال کشور است .
اما این استعمار در سالهای گذشته در جان ایران چون سرطانی ریشه دوانده بود او باید برای برکندن این غده اقدام غیرمدنی و برقراری حکومت نظامی درخواست اختیارات بیشتر از مجلس قانونگذاری می کرد اما مصدق همین مشخصه را عامل استعمار می دانست باز خود را نخست وزیر لیبرال دانست نه استعمار ستیز انقلابی !

مصدق نه کاملا این و نه آن بود ! در عین حال می خواست هر دو باشد
در سطور قبل گفتیم رییس دولت پراگماتیسم چون قوام السلطنه در مسلک خود ثابت قدم بود که موفقیت های را صاحب شد که عمده آن حل تجزیه کردستان و آذربایجان بود و رفع اشغال گیلان توسط شوروی دستاورد مهم او دانست
قوام خلاف مصدق آرمانگرا نخست وزیری واقع گرا بود قوام با نفوذ انگلیس و امریکا و روسیه مشکلی نداشت و اعتقادی به استقلال کشور نشان نداد شاه مملکت هم در تعامل با خارجیان همان رویکرد قوام را داشت و منازعه برای پایین کشیدن آنها را عبث می دانست قوام حتی رسوایی معاهده نفتی شمال را هیچ انگاشت و توجیهی برای خالی کردن ارتش شوروی از ایران دانست
اما مصدق که عمر خود را برای ملی شدن نفت قرار داد و خواست مطابق میل خود آرایش های نظامی را تنظیم کند پژوهشگران تاریخی مصدق را فاقد زیرکی سیاسی می دانند .

در این مجال اندک اشاره ای به دودوزه بازی های قوام نخواهیم داشت و دوستداران تاریخ معاصر را به مطالعه این اتفاقات و تطبیق آن با دوران حکومت مصدق دعوت و پیشنهاد مطالعه سطور تاریخی را داریم .

تقابل شاه دست نشانده و مصدق لجوج و حساسیت هر دو به استقلال کشور از دیدگاه خودشان که مصدق را شاه کشور در این رویه پرخاشگر و بی توجه به عمران کشور و شاه را مصدق ملعبه دست آمریکا می دانست باعث کودتا ذر تاریخ کشور شد .
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر طبق اعلام پزشکی قانونی وقت ۴۱ کشته ۷۵ زخمی داشت حکومت نظامی برقرار ۱۳۰۰۰نفر زندانی شدند
زاهدی جاده صاف کن خاندان پهلوی سی مرداد به آیت الله کاشانی و بقایی قول دادند به انگلیس نفت و غرامت نخواهند داد و مقدمات بازگشت محمدرضا پهلوی از تبعید را در سی ویکم مرداد ماه فراهم نمودند شاه با استقبال زاهدی ، نصیری ، باتمانقلیچ ، دفتری و شعبان بی مخ به دربار برگشت
محمدرضا که جوانی خام بود بعد کودتا دیکتاتوری شبیه پدرش شد دیکتاتوری البته وابسته به آمریکا و انگلیس و مطیع نقش استعماری آنها شد .
محمدرضا شاه تمام نیروهای ناراضی دربار در هر گروه را از کاشانی گرفته تا فداییان اسلام از مکی تا بقایی و حزب توده را مرعوب و سرکوب نمود .
مصدق برای محاکمه به دادگاه نظامی سپرده شد سه سال حبس در زندان انفرادی و بعد آزادی تبعید به روستای احمد آباد شد روستایی در اطراف تهران که با فروش املاک پدری در اراک و خرید این املاک از فرمانفرما تنها دارایی او بود و نشان درستکاری صاحب دولت و منصبی که می توانست بیشتر از طریق رانت و شخت گیری سیاسی صاحب گردد .
بریتانیا وظیفه خود را مثل سقوط مشروطه با سرکوب نهضت ملی خوب ایفا کرد نقش استعماری خود را بعد از کودتا به هم پیمانش آمریکا سپرد و بنا به دلایل سیاست خارجی خود بساطش را در ظاهر از ایران برچید آیزنهاور نماینده آمریکا به تمسخر به تحلیل شعور سیاسی ایرانی طعنه زد کودتا را قیام مردم ایران بر علیه دیکتاتوری مصدق و شاه را رهبری نیکوکار و پدری پیرو قانون معرفی کردند
امریکایی که بارها تقاضای وام دولت مصدق را رد کرده بود بعد از کودتا بلافاصله ۲۳ میلیون ۴۰۰ هزار دلار و در چهارم شهریور ۴۵ میلیون دلار به ایران کمک بلاعوض کرد و چهره کریه خود را بعد از کودتا بیشتر برای مردم ایران عیان کرد .
از همه درد آور این که شاه طی موافقت نامه با یک کنسرسیوم بین اللملی با احتساب سود ۵۰ در ۵۰ به شرکت نفتی انگلیسی بریتیش پترولیوم سپرد و سالها تلاش مصدق برای ملی کردن نفت را بر باد دادند پس از ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ که کشورهای نفت خیز بر اساس رویه حقوقی ایران نفت خود را ملی نموده بودند اما ایران در سال ۱۳۵۸ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تازه صنعت نفت خود را ملی نمود به سخن دیکر ایران اولین کشوری بود که دعوی ملی شدن نفت را کرد ولی آخرین کشوری بود که به سرانجام رساند
ایران با توجه به سیاست شل و مطیعانه محمدرضا پهلوی در برابر انگلیس و آمریکا غرامت هم علیرغم قول دولت بعد کودتا به انگلیس پرداخت غرامتی که به احتساب مصدق ۸۰۰ میلیون دلار منطقی بود اما هزار پانصد میلیون دلار را شرکت نفتی انگلیسی به غارت برد .

اما نهایت سرنوشت مصدق بعد تز کودتای ۲۸ مرداد دردناک بود بعد از تحمل سه سال زندان، مصدق به دستور شاه پهلوی به قلعهٔ شخصی خودش در روستای احمدآباد تبعید شد و تا پایان عمر خود، در آن جا تحت نظارت قرار داشت و به گفتهٔ خودش، «هر روز آرزوی مرگ می‌کرد»مصدق سرانجام در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۷ سالگی در بیمارستان نجمیهٔ تهران تحت نظر مأموران ساواک درگذشت و به دلیل مخالفت شاه با وصیت او مبنی بر به خاک سپرده شدن در کنار کشته‌شدگان قیام ۳۰ تیر در قبرستان ابن بابویه، در ملک شخصی اش واقع در قلعه احمدآباد به خاک سپرده شد درسال ۱۳۵۸ در سالگرد فوت مصدق براساس مستندات یک میلیون نفر از دوستان و طرفدارانش با هدایت آیت الله طالقانی در مزار او گرد آمدند این در

حالی بود که در زمان محمدرضا پهلوی با تعقیب ساواک هرگونه مراسم و تجمعی را بزای مصدق سرکوب می کرد .

اما تاثیر این اتفاق در نقطه عطف تاریخ معاصر بر پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری مبارز انقلابی با نهضت جهانی حضرت امام خمینی (ره) قابل توجه است
توده های مردم بعد از کودتای ۲۸ مرداد به شدت سرکوب شدند در اواخر دهه سی دوباره فعال شدند تحمع میدان جلالیه و نهضت ۱۵خرداد با توجه به عملگرد بد رژیم طاغوت و اسلام گرایی فزاینده عمومی باعث شد که سالهای ۵۶ و ۵۷ خشم عمومی مردم برای سرنگونی جدی خاندان پهلوی را به رهبری امام خمینی (ره)باعث شود طوفان انقلاب خمینی با امواج خروشان مردمی و رهبری داهیانه توده ها توسط امام خمینی (ره) و مبارزان منجر به انهدام رژیم شاهنشاهی ادامه پیدا کرد
در حالی که فرصت شناسی استعمار گران و خواسته های شاه از هم پیمانانش آزار دهنده شده بود اجماع خود در پشتیبانی او در برابر خروش مردمی را از دست داده بودند
سطور فوق در تبیین کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ بود تا زمینه قیام مردمی انقلاب اسلامی ایران را بیان کند امید است با توجه به منابع ذیل الذکر مورد توجه خوانندگان علاقه مند تاریخ معاصر کشورمان را فراهم آورد .

منابع :
کتاب ا ایران بین دو انقلاب ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی
کتاب. کودتا ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی
کتاب نبرد قدرت در ایران تالیف محمد سمیعی نشرنی
کتاب مصدق و نبرد قدرت در ایران تالیف همایون کاتوزیان نشر رسا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سایر خبرها

اینجا محل تبلیغات شماست

اینجا محل تبلیغات شماست