آوای مرز / عبدالسلام معروفی : دیروز در اتاق حبیب الله غالب که به تازگی سکاندار مدیریت امور شعب بانک ملی آذربایجان غربی شده است ، نشسته بودم، مهمانانی از شمال و مرکز استان داشت که برای عرض تبریک آمده بودند.در جمع حاضر یکی از تولیدکنندگان شمال استانی که به تازگی مشمول محبت ثبت و ضبط دارایی اش توسط بانک ملی شده، حاضر بود ؛ از سیستم بانکی، از محبت بیش از حد سیستم بانکی ، از لطفی برخی از بانک ها و کاری که با تولید و اشتغال داخلی انجام می دهند که خیلی ها انجام نمی دهند! دلش پر بود و خون گریه می کرد!
این تولید کننده در حالی که بغض گلویش را می فشرد و خون و اشک در چشمانش حلقه زده بود و دل هر بیننده و شخصی را داغدار و غمناک می کرد ؛ می گفت بواسطه تسهیلاتی که از بانک گرفته بودم ، بدلیل تحریم ، مشکلات تولید و برخی از فشارهای داخلی چند مدت قادر به بازپرداخت اقساط نشدم تا اینکه بانک اقدام به مصادره همه دارایی و اموالم کرد! تنها منزل مسکونی ام را با قیمت کمتر از ۵۰۰ میلیون و شرکتم نیز همچنین با کمترین قیمت کارشناسی مصادره شدند.
سال گذشته قبل از عید بانک دستور تخلیه خانه ام را داد و در حالی که به استقبال سال نو می رفتیم با لطف ویژه بانک آواره کوچه و خیابان شدم.کارخانه ام مصادره شد ، دیروز قرار بود برای صدور و تغییر سند در دفترخانه حاضر باشم که نرفتم! خلاصه تمام دار و ندارم توسط بانک مصادره شد!در حالی که در سال های نه چندان دور نان دهها نفر را می دادم. عیدها عیدی می دادم. چله ها چله می دادم. مشکل داشتند حل می کردم. وقت بازگشایی مدارس اجازه نمی دادم فرزندان کارگرانم بدون مداد و دفتر مدرسه شوند! تمام آبرو و شخصیتم را برای تولید ، اشتغال و توسعه منطقه بکار گرفتم!
مردی که تا دیروز برای خودش کسی بود و نان دهها نفر را می داد امروز با دستان پینه بسته و زخمی که گاها انگشتان دستش را نشان می داد و با آنها بازی می کرد ، اشک در چشمانش حلقه زده بود ؛ تمام غرور و شخصیتش را در حالی که بغض اجازه صحبت کردن نمی داد و دلش خون بود ، زیرپا گذاشت و می گفت ؛ الان خودم محتاج یک لقمه نان هستم و دستم جلوی برادران و خواهرانم دراز می باشد و در یک زیرزمین اجاره ای زندگی کنم!
نیک می دانیم غرور و شخصیت بالاترین دارایی یک فرد است اما وقتی مردی ۶۰ ساله که تمام هستی و عمرش را از دست داده و بقول خودش اگر رسیدگی نشود فردا کارخانه را آتش می زند؛ یعنی نهایت بدبختی و فشار از درون بر وی وارد شده و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.
می گفت ؛ چند سال آمدم و رفتم و عاجزانه درخواست کردم اجازه بدهند تولیدم سرپا بماند تا حداقل با فعالیت و تلاش شبانه روزی هم اقساط را پرداخت کنم و هم کارگران بیکار نشوند، تهران رفتم! ارومیه آمدم! جوابی نگرفتم و امروز مجبورم تمامی اموالم که را برای هر ریال آن لحظه های سختی بر من سپری شده و ثانیه به ثانیه عمرم را در این کارخانه گذرانده ام و دو دستی تقدیم سیستم مریض و غیر کارشناسی و مخرب بانک کنم.
این شخص در حالی که حدود یک ساعت مشغول صحبت کردن بود حبیب الله غالب که به مردمداری مشهور است با روی گشاده به سخنانش گوش داد و بدون آنکه خم به ابرو بر آورد و ناراحت شود ، از جایش بلند شد و از او عذخواهی کرد و وعده داد تا در اسرع وقت به مشکل این مشتری رسیدگی کند و از تمامی قدرت و امکانات بانکی و جایگاهش برای خدمت به عرصه تولید و اشتغال استان بهره گیرد. مدیر جدید بانک ملی که پیش از این رئیس اداره بازرسی بانک ملی استان بود،تاکید کرد: مطمئن باشید توقیف و مصادره اموال به عنوان آخرین راهکار مدیریتی حقیر در بانک ملی استان خواهد بود و به امید خدا و تلاش همکاران مجموعه مشکلات واحدهای تولیدی و مشتریان را به حداقل می رسانیم.
البته این تنها فقط داستان این تولیدکننده نیست بلکه تولیدکنندگان و کسان دیگری مشابه این شخص هستند که در این استان با این شرایط درگیر شده و نمونههای زیادی از کارخانجات و واحدهای تولیدی داریم که توسط بانک ها مصادره شده و یا بدلایل مختلف ورشکسته یا تعطیل شدهاند!
نمی دانم برنامه های مسئولان و دستگاههای اجرایی و متولیان امر را برای حل مشکلات تولید و واحدها و حل بحران اشتغال چقدر مناسب و کارشناسی بدانم تا جلوی مرگ خاموش تولید و اشتغال را بگیرند ؛ اما به این نکته واقف شده ایم این روزها حال تولید ، اشتغال و صنعت اصلا خوب نیست و در چند سال اخیر شاهد تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی بوده ایم و به نظر می رسد برنامه های حمایتی دولت بدلیل مختلف که در ادامه می آید نتوانسته کمکی به اوضاع قمر در عقرب تولید و اشتغال بنماید ؛ زیرا هم با افزایش بیکاری مواجه هستیم و هم شاهد تعطیلی واحدهای تولیدی می باشیم.
در حال حاضر بسیاری از شهرک های صنعتی به گورستان دستگاهها و واحدهای تولیدی تبدیل شده اند که عمده علت این مهم در کنار تحریم ها ، بی مدیریتی، نبود نقدینگی، مشکلات مالیاتی و تامین اجتماعی ، نبود بازار مصرف و پایین آمدن قدرت خرید مردم و از همه مهم تر سیستم خشک اداری و فشار بانک ها و سودآنچنانی که مصداق بارز رباخواری می باشد ، خلاصه شده است.
آمارهای کلان صنعت در کشور نشان میدهد وضعیت این بخش چندان مطلوب نیست و با توجه به اهداف بلندمدت تعیین شده در سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور یعنی افق ۱۴۰۴ و همچنین نیاز به طی مسیر توسعه صنعتی، شناسایی نیازهای حمایتی در بخشهای مختلف صنعت کشور، بهویژه بخش تولید و اتخاذ سیاستهایی برای پیشبرد اهداف صنعتی در بلندمدت ضروری است.
آیا در این شرایط سخت تحریم و فشارهای داخلی ؛ سیستم بانکی و اداری ما از جمله مالیات و تامین اجتماعی نمی تواند با برنامه ریزی بهتر نسبت به تسهیل امور و تولید گام بردارد؟! آیا مصادره اموال تولیدکننده نمی تواند آخرین راهکار باشد ؟! آیا نمی توان در قوانین و بروکراسی اداری یک برگ بخشنامه و دستورالعمل مبنی بر مهلت و در نظر گرفتن شرایط بحران جا داد ؟ چرا سیستم بانکی ما باید آنقدر فربه شده باشد و در حالی که مردم دنبال کسب روزی حلال ، شغل و تولید شبانه روز در تکاپو هستند و باید انتقاد رهبری را هم بدنبال داشته باشد.؟ آیا نمی توان اجازه داد این تولید کننده و صدها تولید کننده دیگر مجبور نباشند آواره کوچه و خیابان شوند و یا اینکه در گوشه های زندان باقی مانده عمر خود را سپری نمایند ، در خط تولید بماند و در این شرایط هم تولیدش سرپا بماند و با همین تولید هم اقساطش را پرداخت کند و هم نیروهایش بیکار نشوند و جامعه دچار ناهنجاری و آسیب بیشتر نگردد ؟ بدون شک بسیاری از آیاهای دیگر وجود دارد که به راحتی می توان برای آنها جواب پیدا کرد تا در خودتحریمی گرفتار نشویم و با دستان خودمان کمر اقتصاد و اشتغال و تولید کشور را نشکنیم.
بانکها بزرگترین طلبکاران واحدهای صنعتی هستند که به گواهی کارخانهداران و کارفرمایان این واحدها معوقات سنگین بانکی انگیزه تولید و ادامه فعالیت را از آنها گرفته و در بسیاری از موارد چوب حراج بانک به اموال سرمایهگذاران آنها را از ادامه روند تولید دلسرد کرده است.
درد مشترک همه واحدهای صنعتی و بهنوعی درخواست همه آنها از بانکهای عامل تنفس برای پرداخت بدهیهای معوق و نیز تقسیط بلندمدت بدهیهای بانکی آنها است همچنین شکایت عمده کارخانهداران از نرخ بالای سود تسهیلات اعطایی از سوی بانکها دیگر عامل ضعف و ورشکستگی نسبی آنها بود بهگونهای که اینک به گواهی همین فعالان اقتصادی و تولیدی بانکها نهتنها کمکی به رفع موانع تولید در سالهای اخیر نکردهاند بلکه با پرداخت تسهیلات با سود بالا حیات صنایع را به نابودی نزدیک کردهاند.
در حالی که ؛ مهمترین نقش بانکهای توسعهای «نقش محرک در توسعهی اقتصادی» میباشد و تأمین سرمایه اولیه مورد نیاز برای توسعهی صنعتی و حمایت از تولیدکنندگان از وظایف مهم بانکها است.
بدون شک با تزریق نقدینگی و هدایت منابع مالی موجود به سمت اشتغال و همراهی سیستم بدنه و کارشناسی بانک ها و با بسترسازی مناسب، همراهی بانک های خصوصی و دولتی ، تعامل بیشتر سازمان امور مالیاتی و تامین اجتماعی ، اصلاح قوانین و مدیریت درست منابع و هدایت سرمایهگذاران داخلی و خارجی بهسمت طرحهای مولد اقتصادی در کشور بهراحتی میتوانیم مشکات اساسی اقتصاد کشور را حل نماییم.
در کشور منابع کم نداریم. سپردهگذاران کلان در سیستم بانکی کم نداریم.متاسفانه این سیستم خشک ادارای و بخشنامه ها ، تعدد قوانین و دستور العمل ها ، نگاه سلیقه ای و بخشی و تنگ نظرانه ، مدیریت نامناسب منابع و نبود مدیران برنامهریز و هدفمند باعث شده تا واحدهای تولیدی و اشتغال ما بیشترین ضربه را از داخل بخورند.
لذا پیشنهاد میشود تدوین برنامهی جامع توسعهی اقتصادی استانی با توجه به شرایط واقعی اقتصادی و مشارکت کارشناسان و صاحبنظران دولتی و خصوصی در دستورکار قرار گرفته و به مرحلهی اجرا گذاشته شود. ضمانت اجرای تحقق توسعهی اقتصادی و مولد کردن بخشهای پویای اقتصادی کشور مستلزم همدلی و همیاری و ترسیم اهداف استراتژیک ملی است و این کار میسر نمیشود مگر اینکه توانستن را با جرقهی خواستن و همراهی کردن و با هم بودن و درک شرایط را شعلهور نماییم.